بی تو نفسی که زنده مانم
اگر می کشیم سزای آنم
هرگز نبرم زنیغ نو مهر
گر کارد رسد به استخوانم
دل را ز لبت چو سازم آگاه
بر سوخته نمک فشانم
این سوز درون ز سوختن نیست
نا ساختن تو سوخت جانم
گفتی غم تو خورم چه دانی
غمخواره اگر تونی چه دانم
خونابه دل مرا حلال است
ای دیده که من نمی چکانم
گویند کمال بر در دوست
از خاک کم است بیش از آنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عواطف عمیق و دردناک عشق است. شاعر بیان میکند که بدون معشوق نمیتواند زندگی کند و هر گونه رنجی را به جان میخرد. او از عشق و سوزش درون خود سخن میگوید و میگوید که غم عشق را تحمل میکند، حتی اگر به قیمت رنج خودش باشد. شاعر به تعلقش به معشوق اشاره میکند و بیان میکند که در کنار او احساس کمال و ارزش میکند. در نهایت، او تمام دردهایش را به خاطر عشقش تحمل میکند و از عمق احساساتش مینویسد.
هوش مصنوعی: بدون تو، زندگی برایم بیمعناست و اگر من را بکشند، سزاوار آن هستم.
هوش مصنوعی: هرگز مهر و محبت را از خود دور نمیکنم، حتی اگر مشکلات به جایی برسد که به من آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: اگر دل را از لبت مطلع سازم، بر عشق سوختهام نمک میپاشم.
هوش مصنوعی: این درد و رنجی که در درونم حس میکنم، به خاطر آتش سوزانندهای نیست، بلکه ناشی از این است که تو سبب زوال و نابودی جان من شدهای.
هوش مصنوعی: گفتی که من غم تو را بخورم، اما چه میدانی که غمخوار واقعی چه حسی دارد؟ اگر تو غم نداشته باشی، من از چه چیزی میتوانم خبر داشته باشم؟
هوش مصنوعی: چشمان من، برای من مهم نیست که دلخونم را نشان دهم.
هوش مصنوعی: میگویند که برای رسیدن به کمال، باید از دوستی و محبت کم گذاشت، اما من بیش از آنچه که معمول است، حاضر به فدای دلبستگیام هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم
ای ناگزران عقل و جانم
وی غارت کرده این و آنم
ای نقش خیال تو یقینم
وی خال جمال تو گمانم
تا با خودم از عدم کمم کم
[...]
ای مهر تو در میان جانم
و ای نام تو بر سر زبانم
تو خوب چو باغ ارغوانی
من زشت چو کشت زعفرانم
از بردن نام و زلف و خالت
[...]
چون با خودم از عدم کم ام کم
چون با تو بوم همه جهانم
بپذیر مرا و رایگان دار
هر چند که رایگان گرانم.
از تف دل آتشین دهانم
زان نام تو بر زبان نرانم
ترسم که چو صبر از غم تو
نام تو بسوزد از زبانم
فریاد کز آتش دل من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.