گنجور

 
کمال خجندی

عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند

عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند

خفته صبح ازل رفت پس پرده خواب

تا شبانگاه ابد زنده دلان بیدارند

موسی از طور تجلی ارنی گفت و گذشت

همچنان اهل نظر منتظر دیدارند

ز آفتاب رخت آنها که نمودند طلوع

گاه مستغرق نورند و گهی در نارند

دود سودای تو در خاطر ما تنها نیست

که برین آتش ازین سوختگان بسیارند

حکم بر ظاهر پوشیده روان تا نکنی

که درین خرقه بسی صورت و معنی دارند

با خیال رخ زیبای تو اصحاب کمال

طوطیانند که از آینه در گفتارند

 
 
 
مولانا

هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند

که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند

دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند

که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند

سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

پیش رویت دگران صورت بر دیوارند

نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند

تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند

تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند

آن که گویند به عمری شب قدری باشد

[...]

سیف فرغانی

مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند

پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند

گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست

وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند

آیت محکم این سوره تویی و دگران

[...]

ناصر بخارایی

باده نوشان که چو من معتکف خمارند

وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند

ابر می‌گرید و مرغان چمن می‌زارند

هوس سرو و گل، آن‌ها که چو ناصر دارند

قاسم انوار

اندرین دور، که مستان طریقت خوارند

گرچه خوارند ولی خوشدل وبرخوردارند

طرفه حالیست که مستان طریقت مادام

باده از جام بریزند ولی کج دارند

هر که در راه طریقت بفنایی نرسید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه