عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند
عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند
خفته صبح ازل رفت پس پرده خواب
تا شبانگاه ابد زنده دلان بیدارند
موسی از طور تجلی ارنی گفت و گذشت
همچنان اهل نظر منتظر دیدارند
ز آفتاب رخت آنها که نمودند طلوع
گاه مستغرق نورند و گهی در نارند
دود سودای تو در خاطر ما تنها نیست
که برین آتش ازین سوختگان بسیارند
حکم بر ظاهر پوشیده روان تا نکنی
که درین خرقه بسی صورت و معنی دارند
با خیال رخ زیبای تو اصحاب کمال
طوطیانند که از آینه در گفتارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر دو گروه متفاوت از افراد است: عاشقان و عاقلان. عاشقان در پی وصال معشوق و تجلیات الهی هستند و همواره در جستجوی شناخت و دیدار، در حالی که عاقلان بیخبر از این مسائل هستند. شاعر به بیان لذتها و دردهای ناشی از عشق میپردازد و اشاره میکند که بسیاری از انسانها در این آتش عشق سوختهاند. همچنین، او تاکید دارد که ظواهر دنیوی تنها نمایانگر حقیقت نیستند و در باطن آنها عمقها و معانی ناشناختهای وجود دارد. در نهایت، اشاره به زیبایی و جذابیت معشوق دارد که انسانها را به گفتار و اندیشه واداشته است.
هوش مصنوعی: عاشقان در جستجوی محبوب و کسانی که در این زمینه دانش دارند، مشغول فعالیت هستند، اما افرادی که عاقل و آگاه نیستند، به خواب غفلت رفته و از این مسائل بیخبرند.
هوش مصنوعی: صبح ازل به خواب رفته و این خواب تا شبانگاه ابد ادامه دارد، اما دلهای زنده و بیدار همیشه در حالت آمادهباش هستند.
هوش مصنوعی: موسی از کوه طور خواست که خداوند را ببیند و این درخواستش بی پاسخ ماند، در حالی که اهل نظر و معرفت همچنان در انتظار تجربه و دیدار حقیقت هستند.
هوش مصنوعی: چهرههایی که در زیر نور خورشید نمایان میشوند، در روشنایی غرق شدهاند و گاهی نیز در آتش موجودیتشان قرار دارند.
هوش مصنوعی: دود عشق تو فقط در ذهن ما نیست، بلکه بسیاری دیگر نیز در این آتش سوختهاند.
هوش مصنوعی: ظاهر را قضاوت نکن و به باطن نپرداز، زیرا در این لباس و شکلها معانی و حقیقتهای زیادی نهفته است.
هوش مصنوعی: با تصور چهره زیبای تو، دانایان و کمالگراها مانند طوطیانی هستند که از طریق آینه صحبت میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند
که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند
سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند
[...]
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
آن که گویند به عمری شب قدری باشد
[...]
مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند
پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند
گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست
وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند
آیت محکم این سوره تویی و دگران
[...]
باده نوشان که چو من معتکف خمارند
وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند
ابر میگرید و مرغان چمن میزارند
هوس سرو و گل، آنها که چو ناصر دارند
اندرین دور، که مستان طریقت خوارند
گرچه خوارند ولی خوشدل وبرخوردارند
طرفه حالیست که مستان طریقت مادام
باده از جام بریزند ولی کج دارند
هر که در راه طریقت بفنایی نرسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.