روز و شب از غم عشق تو در اندیشه درم
گرنه از صبر از هجر تو به هر لحظه درم
اشک همچون در و رخساره چون زر دارم
غیر ازین هست و مرا نیست دگر وجه درم
گرچه در خانه دلگیر فراقم ناگاه
در حریم حرم وصل کشانید درم
مرض عشق تو را صبر دوا میسازم
نو جفا میکنی و من به وفای تو درم
تا ببینم رخ زیبای تو ناگاه ز دور
من دلخسته کوی تو از آن در گذرم
ای ملک صورت خوب تو چو شد ملک دلم
جان ز دست غم عشقت به سلامت نبرم
دست از عشق تو و پای ز کویت نکشم
اگر اندر ره عشق تو ببرّند سرم
از سر هر دو جهان بگذرم از شادی آن
گر کند چشم نواز لطف دگر یک نظرم
زانکه در خاطر من عشق گرفته ست کمال
هست در خاطر از آن درد و الم بیشترم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شهی کز همه شاهان چو همی در نگرم
خدمت تست گرامی تر و شایسته ترم
تا همی زنده بوم خدمت تو خواهم کرد
از ره راست گذشتم گر ازین در گذرم
دل من شیفته بر سایه، و جاه و خطرست
[...]
من بیچاره مگر بر رخ آن مه نگرم
که چو در وی نگرم جامه بتن در بدرم
بزبان با سخن او سخن مه نبرم
بر لب او که همی گوید شهد و شکرم
تو دهی بوسه و من خامش بوسه شمرم
[...]
میروم از غم عشق تو چنان بیخبرم
که ندانم به کجا یا به چه اندیشه درم
همچو روی تو همه کار من آراسته بود
وه، که چون موی تو اکنون همه زیر و زبرم
تیغ هجران تو گر زخم چنین خواهد زد
[...]
ای بزرگی که چو من راه مدیحت سپرم
همه بر شارع اقبال بود رهگذرم
مهر و کین تو نهد قاعدۀ کون و فساد
کرد صدباره ازین منهی فکرت خبرم
چون نهد روی بدین گنبد پیروزه نمای
[...]
عمری است که در راه تو پای است سرم
خاک قدمت بدیدگان میسپرم
زان روی کنون آینه روی توم
از دیده تو بروی تو مینگرم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.