نیست مرا دوستر از دوست دوست
اوست مرا دوست مرا دوست اوست
دم ز رخ دوست زند آینه
در نظر مردم از آن دوست روست
دل خم ابروی تو دارد هوس
صدر نشین بین که چه محراب جوست
گوی چه ماند به زنخدان یار
این زنخ مردم بیهوده گوست
آنکه ز هر رنگ می از خم مرا
باده یک رنگ ببارد سبوست
نافه چین را که نسیم تو داشت
در طلب از شوق تو بدرید پوست
سرو لب جوست قدت ز آن مرا
دیده لب جوی و لب جوست دوست
چیست ز غم حال تو گفتی کمال
تا رخ زیبای تو دیدم نکوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل از شاعر بزرگ ایرانی، حافظ، به بیان عشق و دوستی میپردازد. شاعر در این شعر به بیان عمیقترین احساسات خود نسبت به دوست و معشوق میپردازد و اهمیت دوستی را در زندگی خود بیان میکند. او از زیباییها و ویژگیهای معشوق صحبت میکند و میگوید که هیچ چیزی برای او بیش از عشق دوست ارزشمند نیست. شاعر به تأثیر معشوق بر وجود خود و همچنین زیبایی ظاهری و باطنی او اشاره میکند و در نهایت به آرزوی خود برای بودن در کنار او میپردازد.
هوش مصنوعی: هیچکس برای من عزیزتر از دوستم نیست، زیرا او نسبت به من محبت دارد و من نیز او را دوست دارم.
هوش مصنوعی: انعکاس چهره دوست در آینه، در نظر مردم نمایان میشود و این نشاندهنده رابطه نزدیک و خاصی است که میان این آینه و دوست وجود دارد.
هوش مصنوعی: دل آدم با زیباییهای تو، آرزوی نشستن در صدر و جایگاه بلند دارد. نگاه کن که چقدر خاص و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: درخشش زیبایی که بر روی صورت محبوب میافتد، به نظر میرسد بر روح و جان انسان تأثیر زیادی میگذارد و کلام بیهوده دیگر هیچ معنایی ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که از تمام رنگها و طعمها در میخانه من، تنها یک نوع باده برایم بریزد، او واقعا خوشبخت است.
هوش مصنوعی: نسیمی که در چین می وزد، از شوق تو به دنبال نافرمانگی آمده و پیراهن این گل را از عشق تو پاره کرده است.
هوش مصنوعی: سرو، به معنای درخت سرو است که نماد زیبایی و استقامت در ادبیات فارسی میباشد. این جمله به ما میگوید که زیبایی و قامت تو، مرا به یاد لب جوی (آب) و دوستی میاندازد. در واقع، به این معنی است که زیبایی و قامت فردی آنقدر خاص و جذاب است که ما را به یاد مکانهای زیبا و روابط دوستانه میاندازد.
هوش مصنوعی: چیزی که از غم و حال تو گفتی کامل نیست؛ چون وقتی چهره زیبا تو را دیدم، متوجه شدم که وضعیتت خوب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دشمن اگر دوست شود چند بار
صاحب عقلش نشمارد به دوست
مار همانست به سیرت که هست
ورچه به صورت به در آید ز پوست
آنکه دلم شیفته روی اوست
شیفته تر می کندم این چه خوست؟
دوش بگفتم که دهانیت نیست
گفت که بسیار درین گفتگوست
به که رخ از خلق بپوشد، ازآنک
[...]
آدمی از بهر شناسای اوست
گر بشناسی تو خدا را نکوست
دیده جهان بین نشود جز به دوست
کور بود هر که نه بینا به اوست
اندکی اما گل مقصود از اوست
هر دو جهان از نفسش مشکبوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.