بنفشه دسته بر ارغوان است
گرت بر لاله سنبل سایه بان است
لب است آن یا عقیق آن درج یاقوت
که در وی لؤلؤ لالا نهان است
هلات ابروی و خورشید طلعت
عذارت ماه و قد سرو روان است
دلم زلف پریشانت چو بربود
مرا آشفتگی کار از آن است
میان و موی تو فرقی ندارد
که میداند که آن موی این میان است
بتا هر دم مکن قصد روانم
اگرچه حکم تو بر من روان است
مجری از من جدائی ای دلارام
که دیدارت مرا آرام جان است
نیم از غمزهات ایمن زمانی
چو چشمت فتنه آخر زمان است
کمال از شوق لعل شکربنت
بغایت طوطی شیرین زبان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ایزد را دهشها بی کران است
پذیرفتن مرو را همچنان است
بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
بدی اندیشه کردن در حق خلق
بدی کار تو در وی نهان است
کسی که نیکی اندیشد به هر کس
[...]
اساس شرع او ختم جهان است
شریعتها بدو منسوخ از آن است
جهانی جان چو پروانه از آن است
که آن ترسا بچه شمع جهان است
به ترسایی درافتادم که پیوست
مرا زنارِ زلفش بر میان است
درآمد دوش آن ترسا بچه مست
[...]
اگر کشوَرخدایِ کامران است
وگر درویشِ حاجتمندِ نان است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.