بنفشه دسته بر ارغوان است
گرت بر لاله سنبل سایه بان است
لب است آن یا عقیق آن درج یاقوت
که در وی لؤلؤ لالا نهان است
هلات ابروی و خورشید طلعت
عذارت ماه و قد سرو روان است
دلم زلف پریشانت چو بربود
مرا آشفتگی کار از آن است
میان و موی تو فرقی ندارد
که میداند که آن موی این میان است
بتا هر دم مکن قصد روانم
اگرچه حکم تو بر من روان است
مجری از من جدائی ای دلارام
که دیدارت مرا آرام جان است
نیم از غمزهات ایمن زمانی
چو چشمت فتنه آخر زمان است
کمال از شوق لعل شکربنت
بغایت طوطی شیرین زبان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است و احساسات عاشقانه شاعر را به تصویر میکشد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین مانند بنفشه، لاله، عقیق و لؤلؤ به توصیف ویژگیهای معشوق میپردازد. او به تمایل و اشتیاق خود برای دیدن معشوق اشاره میکند و احساس آشفتگی و هیجان ناشی از عشق را بیان میکند. همچنین، شاعر به تفاوتی که میان زیبایی معشوق و دیگر زیباییها وجود ندارد، تاکید میکند و حسرت و عدم توانایی در جدا شدن از او را به تصویر میکشد. زیبایی، شوق و اثرات معشوق در زندگی شاعر برجستهترین مضامین این شعر هستند.
هوش مصنوعی: بنفشه در کنار ارغوان قرار دارد، و اگر تو بر لاله سایهبان سنبل باشی.
هوش مصنوعی: لب را میتوان به عقیق تشبیه کرد که در آن سنگهای قیمتی چون یاقوت وجود دارد و در دل آن مرواریدهای زیبایی نهفته است.
هوش مصنوعی: اکنون میگویم که ابروهای تو مانند هلال ماه و چهرهات مانند آفتاب است. زیباییات به اندازهی ماه درخشان است و قد بلندت مانند درخت سرو به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلفهای آشفتهات به هم ریخته و این آشفتگی از همین موضوع ناشی میشود.
هوش مصنوعی: در تو و موی تو تفاوتی نیست؛ هر دو به یکدیگر پیوند خوردهاند، انگار که آن مو تنها بخشی از توست.
هوش مصنوعی: ای معشوقه، هر لحظه قصد آزار من را نکن، هرچند فرمان تو بر من حاکم است و نمیتوانم از آن گریزی داشته باشم.
هوش مصنوعی: ای دلبر نازنین، جدایی از تو برای من بسیار سخت و تحمل ناپذیر است، زیرا دیدن تو به من آرامش و راحتی میدهد.
هوش مصنوعی: نیمهای از غمزههای تو در امان است، زمانی که نگاهت، دچار فتنه و آشوب آخرالزمان میشود.
هوش مصنوعی: کمال و زیبایی، ناشی از عشق به دانههای شیرین و قرمز رنگی است که طوطیها با زبان شیرین خود دربارهشان صحبت میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ایزد را دهشها بی کران است
پذیرفتن مرو را همچنان است
بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
بدی اندیشه کردن در حق خلق
بدی کار تو در وی نهان است
کسی که نیکی اندیشد به هر کس
[...]
اساس شرع او ختم جهان است
شریعتها بدو منسوخ از آن است
جهانی جان چو پروانه از آن است
که آن ترسا بچه شمع جهان است
به ترسایی درافتادم که پیوست
مرا زنارِ زلفش بر میان است
درآمد دوش آن ترسا بچه مست
[...]
چه روی است آن که پیش کاروان است
مگر شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عماری
که بر باد صبا تختش روان است
جمال ماه پیکر بر بلندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.