گنجور

 
سعدی

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود

بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید

ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود

آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر

هر کسی در سر اسرار مفهم نشود

تا ز دنیا نکند ترک سلاطین جهان

سالک راه و گزین همه عالم نشود

ترک دنیا نکنی نعمت عقبی طلبی؟

این دو عالم به تو یکجای مسلم نشود

گر خردمندی از اوباش جفایی بیند

شادمان گردد و دیگر به سر غم نشود

سنگ بدگوهر اگر کاسهٔ زرین شکند

قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود

سعدیا گر به تو درد است به درمان برسی

هر که دردی نکشد لایق مرهم نشود