گنجور

 
سعدی

ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب

کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب

رومیانه روی دارد زنگیانه زلف و خال

چون کمان چاچیان ابروی دارد پرعتیب

از عجایبهای عالم سی و دو چیز عجیب

جمع می‌بینم عیان در روی او من بی حجیب

ماه و پروین تیر و زهره شمس و قوس و کاج و عاج

مورد و نرگس لعل و گل، سبزی و می وصل و فریب

بان و خطمی شمع و صندل شیر و قیر و نور و نار

شهد و شکر مشک و عنبر در و لؤلؤ نار و سیب

معجزات پنج پیغمبر به رویش در پدید

احمد و داود و عیسی خضر و داماد شعیب

ای صنم گر من بمیرم ناچشیده زان لبان

دادگر از تو بخواهد داد من روز حسیب

سعدیا از روی تحقیق این سخن نشنیده‌ای

هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب