کس درنیامدهست بدین خوبی از دری
دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری
خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود
گوید دو آفتاب نباشد به کشوری
اول منم که در همه عالم نیامدهست
زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری
هرگز نبردهام به خرابات عشق راه
امروزم آرزوی تو در داد ساغری
یا خود به حسن روی تو کس نیست در جهان
یا هست و نیستم ز تو پروای دیگری
بر سرو قامتت گل و بادام روی و چشم
نشنیدهام که سرو چنین آورد بری
رویی که روز روشن اگر برکشد نقاب
پرتو دهد چنان که شب تیره اختری
همراه من مباش که غیرت برند خلق
در دست مفلسی چو ببینند گوهری
من کم نمیکنم سر مویی ز مهر دوست
ور میزند به هر بن موییم نشتری
روزی مگر به دیده سعدی قدم نهی
تا در رهت به هر قدمت مینهد سری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و ستایش زیبایی و جذابیت یک معشوق میپردازد. شاعر میگوید که هیچکس به اندازه این معشوق زیبا نیست و از او خواسته میشود که زیباییاش را پنهان نکند، زیرا درخشندگیاش مانند خورشید است. شاعر به عشق خود اشاره میکند و بیان میکند که هرگز به خرابات عشق نرفته، اما در آرزوی معشوقش است. همچنین تأکید میکند که هیچکس در دنیا زیبایی او را ندارد و اگر هم باشند، او به آنها توجهی ندارد. شاعر به عشق و وفاداریاش به معشوق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر به او آسیبی برسد، از محبتش کم نمیکند. او در نهایت از معشوق میخواهد تا روزی به او توجه کند.
هوش مصنوعی: هیچکس مانند تو از مادری با این خوبی به دنیا نیامده است و نمیتواند از در دیگری همچون تو بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر تو چهرهات را از من پنهان کنی، خورشید هم غروب میکند و در چنین حالتی میگوید: هیچ دو آفتابی در این سرزمین وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من اولین کسی هستم که در تمام دنیا هیچ منظرهای به زیبایی تو در نظر من نیامده است.
هوش مصنوعی: هرگز به میخانههای عشق نرفتهام، اما امروز تنها آرزوی من تویی که با یک جرعه شراب یاد تو را زنده کنم.
هوش مصنوعی: در این دنیا یا کسی به زیبایی تو وجود ندارد، یا اگر هم باشد، من به غیر از تو هیچکس را نمیخواهم و به فکر او نیستم.
هوش مصنوعی: بر قامت تو که به مانند درخت سرو است، گل و بادام شکوفا شده است و من هرگز چشمم به این زیبایی و جاذبه که سرو به این شکل به نمایش گذاشته باشد، نیفتاده است.
هوش مصنوعی: اگر چهرهای که در روشنایی روز پنهان شود، ظاهر شود، نوری میافکند مانند ستارهای در شب تاریک.
هوش مصنوعی: با من همراه نشو چون مردم بر سر غرور و غیرت خود حساساند، و وقتی ببینند که فردی در حالت فقر و تهیدستی به جواهرات و زیباییها دست میزند، ممکن است واکنشهای منفی نشان دهند.
هوش مصنوعی: من هیچگاه از محبت و affection دوستم کم نمیکنم، حتی اگر به هر نقطهای از وجودم آسیب بزند.
هوش مصنوعی: روزی ممکن است به تو نگاه کنم و در مسیری که پیش میروی، هر قدمی که برمیداری، سرهای زیادی به احترام تو خم شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری
تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری
این روز و شب گریستن زاروار چیست
نه چون منی غریب و غم عشق برسری
بر حال من گری که بباید گریستن
[...]
برگ گل سپید به مانند عبقری
برگ گل دو رنگ به کردار جعفری
برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری
چون روی دلربای من، آن ماه سعتری
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری
کافور بر گرفت ز که باد عنبری
از گل زمین شده چو تذروان هندوی
وز ابر آسمان چو پلنگان بربری
از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان
[...]
ای فال گیر کودک فالم ز روی تو
با روشنایی مه و با سعد مشتری
هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور
پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
دارند صورت پری اندر بلور و تو
[...]
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.