پروانه نمیشکیبد از دور
ور قصد کند بسوزدش نور
هر کس به تعلقی گرفتار
صاحب نظران به عشق منظور
آن روز که روز حشر باشد
دیوان حساب و عرض منشور
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور
یا رب که تو در بهشت باشی
تا کس نکند نگاه در حور
ما مست شراب ناب عشقیم
نه تشنه سلسبیل و کافور
بیم است شرار آه مشتاق
کآتش بزند حجاب مستور
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور
آخر ز هلاک ما چه خیزد
سیمرغ چه میکند به عصفور
نزدیک نمیشوی به صورت
وز دیده دل نمیشوی دور
از پیش تو راه رفتنم نیست
گردن به کمند به که مهجور
سعدی چو مرادت انگبین است
واجب بود احتمال زنبور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای یار سرود و آب انگور
نه یار منی به حق والطور
معزول شده است جان ز هرچه
داده است بر آنت دهر منشور
می گوی محال ز آنکه خفته
[...]
از خلد گرفت بوستان نور
پیرایه و جامه یافت از حور
جامه ز حریر و حُلّه دارد
سرمایه ز لعل و درّ منثور
بودند چهار مه درختان
[...]
ای قصر رسالت تو معمور
منشورِ رسالت از تو مشهور
خدّام ترا غلام گشته
کیخسرو کیقباد و فغفور
در جمله کائنات گویند
[...]
دراجهٔ مشتری بدان نور
از راه تو گفته چشم بد دور
نزدیک توام مرا مبین دور
پهلوی منی مباش مهجور
آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور
چشمی که ز چشم من طرب یافت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.