پروانه نمیشکیبد از دور
ور قصد کند بسوزدش نور
هر کس به تعلقی گرفتار
صاحب نظران به عشق منظور
آن روز که روز حشر باشد
دیوان حساب و عرض منشور
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور
یا رب که تو در بهشت باشی
تا کس نکند نگاه در حور
ما مست شراب ناب عشقیم
نه تشنه سلسبیل و کافور
بیم است شرار آه مشتاق
کآتش بزند حجاب مستور
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور
آخر ز هلاک ما چه خیزد
سیمرغ چه میکند به عصفور
نزدیک نمیشوی به صورت
وز دیده دل نمیشوی دور
از پیش تو راه رفتنم نیست
گردن به کمند به که مهجور
سعدی چو مرادت انگبین است
واجب بود احتمال زنبور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و درونی شاعر میپردازد. شاعر به حالت پروانهای اشاره میکند که نمیتواند از دوری محبوب خود رنج ببرد و حتی به سوزش نور هم اهمیتی نمیدهد. او عشق را به تعلقی شدید تشبیه میکند و از روز حشر و حسابرسی الهی صحبت میکند. در این روز، او و دوستانش به یاد دوست باقی میمانند و به شراب عشق دل بستهاند، نه به لذتهای مادی دیگر. شاعر نگران این است که احساساتش آتشین شود و او را به هلاکت برساند، ولی نمیتواند از محبوبش دور بماند. در نهایت، او به مظروف عشق اشاره کرده و میگوید که عشق حقیقی نیازمند تمرین و تلاش است و باید از زنبور شناخت و لذت برد.
هوش مصنوعی: پروانه از دور احساس خطر نمیکند، بلکه با شوق نزدیکی به نور میآید تا بسوزد.
هوش مصنوعی: هر کسی با وابستگیاش درگیر است و صاحبنظران عشق را هدف قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: روزی که روز قیامت باشد، دفترهای حساب گشوده میشود و اعمال انسانها به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: ما برای یاد دوست زندهایم و دیگر هیچ چیز برای ما مهم نیست، حتی اگر مرگ بیاید.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو در بهشت هستی تا هیچکس نتواند به حوریان نگاه کند.
هوش مصنوعی: ما از عشق واقعی و خالص پر میشویم و به دنبال لذتهای زودگذر و سطحی نیستیم.
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که اشتیاقم مثل شعلهای بسوزاند و پردهی پنهانی را بسوزاند.
هوش مصنوعی: من میدانم و دردی را که دارم، شب طولانی و غمانگیز است.
هوش مصنوعی: در پایان کار ما چه نتیجهای به دست میآید، پرنده افسانهای چه کاری با پرندهای معمولی انجام میدهد؟
هوش مصنوعی: نزدیک نمیگردی تا چهرهام را ببینی و دل نخواهی شد و دور از من میمانی.
هوش مصنوعی: به خاطر تو دیگر نمیتوانم ادامه دهم، چون گرفتار زنجیرههای عشق تو هستم و عشق تو مرا از همه چیز دور کرده است.
هوش مصنوعی: سعدی میگوید: وقتی که خواستهات شیرینی و خوبیت دارد، طبیعی است که ممکن است مشکلاتی هم به دنبال داشته باشد، مانند زنبور عسل که برای به دست آوردن عسل باید با آن دست و پنجه نرم کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای یار سرود و آب انگور
نه یار منی به حق والطور
معزول شده است جان ز هرچه
داده است بر آنت دهر منشور
می گوی محال ز آنکه خفته
[...]
از خلد گرفت بوستان نور
پیرایه و جامه یافت از حور
جامه ز حریر و حُلّه دارد
سرمایه ز لعل و درّ منثور
بودند چهار مه درختان
[...]
ای قصر رسالت تو معمور
منشورِ رسالت از تو مشهور
خدّام ترا غلام گشته
کیخسرو کیقباد و فغفور
در جمله کائنات گویند
[...]
دراجهٔ مشتری بدان نور
از راه تو گفته چشم بد دور
نزدیک توام مرا مبین دور
پهلوی منی مباش مهجور
آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور
چشمی که ز چشم من طرب یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.