صحبت یارِ بهشتیست پُر از ناز و نعیم
ای خوش آن دم که به ما آید از آن روضه نسیم
حور چشم سیهش خواند به از نرگس و گفت
نتوان خوانْد ازین بِهْ که سوادیست سقیم
نیست خاک در او خالی از آمدشدِ اشک
رو نهاد سایلِ افتاده به درگاه کریم
میکنم بام و در دیده به خون مژه نقش
تا شوی ار پی نظاره در آن گوشه مقیم
یک دلی دارم و خواهد ز من آن غمزه و خال
تیغ هندیست چو در پیش تو سازش به دو نیم
دیده نقش دهنت دل به رخت فال گشاد
بیملامت کشد از عشق تو چون آید میم
بر قدمهای تو خواهد که زند بوسه کمال
باز بنما قدمی خاصه به مشتاق قدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر در تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم
بیم آنست هنوزم که به جان باشد بیم
نه مرا مسکن و ماوی،نه مرا خانه و جای
نه مرا مونس و غمخور،نه مرا یارو ندیم
بردلم حسرت اصحاب بلایی ست بزرگ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.