صحبت یارِ بهشتیست پُر از ناز و نعیم
ای خوش آن دم که به ما آید از آن روضه نسیم
حور چشم سیهش خواند به از نرگس و گفت
نتوان خوانْد ازین بِهْ که سوادیست سقیم
نیست خاک در او خالی از آمدشدِ اشک
رو نهاد سایلِ افتاده به درگاه کریم
میکنم بام و در دیده به خون مژه نقش
تا شوی ار پی نظاره در آن گوشه مقیم
یک دلی دارم و خواهد ز من آن غمزه و خال
تیغ هندیست چو در پیش تو سازش به دو نیم
دیده نقش دهنت دل به رخت فال گشاد
بیملامت کشد از عشق تو چون آید میم
بر قدمهای تو خواهد که زند بوسه کمال
باز بنما قدمی خاصه به مشتاق قدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوقی است که بهشتگونه و دلربا توصیف شده است. شاعر از لحظهای خوش صحبت میکند که نسیم عشق از روضهی محبوب به او میوزد. معشوق با چشمان سیاهش، زیباتر از نرگسها به نظر میرسد و عشق او تاثیری عمیق بر شاعر دارد. او با اشکها و حسرتهایش، به درگاه معشوق التماس میکند و امید دارد که روزی به دیدار او نائل شود. شاعر با قلبی عاطفی به عشق و زیبایی معشوق اقرار میکند و در آرزوی بوسیدن قدمهای او است. در نهایت، او از معشوق میخواهد تا قدمی به سوی او بردارد و محبتش را نشان بدهد.
هوش مصنوعی: گفتوگوی محبوب بهشتی پر است از ناز و آسایش؛ چه خوب است آن وقتی که نسیم خوشی از آن باغ به سمت ما بیاید.
هوش مصنوعی: چشم سیاه او به مراتب زیباتر از نرگس است و گفت که از این زیبایی نمیتوان بهراحتی انتقاد کرد، چرا که نقصانی در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: در وجود او هیچ نقطهای از خشکی و بیحسی نیست؛ اشکها به حس و حال دلش افزوده و او خود را در برابر درگاه بخشنده و مهربان قرار داده است.
هوش مصنوعی: دیدهام را به اشک خویش میآلایم تا اگر تو همچنان در آن گوشه بمانی، قادر باشی مرا مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: من یک دل دارم که آن غمزه و خال زیبا به من رو کرده و مثل تیغ هندی است. وقتی که تو در برابر من باشی، این دل به دو نیم میشود.
هوش مصنوعی: چشمانم تصویر لبهای تو را میبینند و دل من به خاطر زیباییهای تو، بدون هیچگونه سرزنشی آماده پذیرش عشق تو است؛ زیرا هنگامیکه میمی (مایی) از عشق تو در میآید، این احساس را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: بر روی پای تو میخواهد بوسهای به کمال بزند، پس قدمی خاص برای عاشق قدیمیات بردار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.