درویشی را دیدم، سر بر آستانِ کعبه همیمالید و میگفت: یا غَفور! یا رحیم! تو دانی که از ظَلومِ جَهول چه آید.
عذرِ تقصیرِ خدمت، آوردم
که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار
عابدان جزایِ طاعت خواهند و بازرگانان بهایِ بِضاعت، منِ بنده امید آوردهام نه طاعت و به دَرْیوزه آمدهام نه به تجارت.
اِصْنَعْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ.
بر درِ کعبه سائلی دیدم
که همیگفت و میگرستی خَوش
مینگویم که طاعتم بپذیر
قلمِ عفو بر گناهم کش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای آمرزگار! ای بخشاینده! تو آگاهی که از بسیارنادانی که بر نفْسِ خود سخت ستم روا میدارد چه کاری ساخته است. (یعنی طاعتی از من بر نمیآید)
از کوتاهی کردن در طاعت و چاکری پوزش میخواهم، چه به عبادت و فرمانبرداری خود قویپشت نیام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.