برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرقفام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
هر ساعت از نو قبلهای با بتپرستی میرود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
مِی با جوانان خوردنم باری تمنا میکند
تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را
از مایهٔ بیچارگی، قطمیر، مردم میشود
ماخولیای مهتری، سگ میکند بلعام را
زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا میکشد
کز بوستان باد سحر خوش میدهد پیغام را
غافل مباش ار عاقلی، دریاب اگر صاحبدلی
باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را
جایی که سرو بوستان با پای چوبین میچمد
ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیماندام را
دلبندم آن پیمانگُسل، منظورِ چشم آرامِ دل
نِی، نِی، دلآرامش مخوان کز دل ببُرد آرام را
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش
جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را
باران اَشکم میرود، وز اَبرم آتش میجهد
با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر میرود
صوفی گرانجانی بِبر ساقی بیاور جام را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر دعوت میکند که از ظواهر و تظاهرها فاصله بگیریم و به حقیقت و توحید بپردازیم. او به نقد شرک و تقوای ظاهری میپردازد و میگوید که باید به تازگی به جستجوی ایمان برحق بپردازیم. شاعر همچنین به لذتهای زندگی و مینوشی با جوانان اشاره میکند و احساس تنهایی و بیچارگی را مطرح میکند. او از روحیه و شادابی در بوستان یاد میکند و نسبت به ارزشهای انسانی و دوستی تأکید دارد. در نهایت، شاعر به زیبایی عشق و تأثیری که بر روی آرامش دل دارد، اشاره میکند و به طلب شراب و زیباییهای زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: بیا، بایست و این لباس رنگین را کنار بگذاریم و این تصویر ناچیز از تقوا را به باد بدهیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه گویی یک قبله جدید با بتپرستی پیش میآید، توحید را به ما نشان بده تا بتها را بشکنیم.
هوش مصنوعی: من یک بار طلب میکنم که با جوانان بنوشم، تا آن بچهها به دنبال این پیر کهنهکار بروند و دلبستهاش شوند.
هوش مصنوعی: از عمق رنج و فقر، فردی معمولی به غم و اندوهی بزرگ دچار میشود و آنقدر افسرده میشود که حتی میتواند دیگران را هم به سمت بدبختی بکشاند.
هوش مصنوعی: از این تنهایی و فشردگی که در آن هستم، دلم به سوی دشتها پر میکشد، چرا که نسیم صبحگاهی از باغ بوی خوشی میآورد و پیامی را به من میرساند.
هوش مصنوعی: هرگز غافل نباش اگر فرد با دانشی هستی، چرا که اگر کسی دلسوز و صاحبنظر باشد، باید قدرش را بدانی و ارزش این روزها را بفهمی، زیرا ممکن است مانند آنها کمتر بیابی.
هوش مصنوعی: در جایی که درخت سرو در باغ با پای چوبی خود به جلو میرود، ما نیز میتوانیم آن سرو خوشاندام را در رقص به حرکت درآوریم.
هوش مصنوعی: عزیزم، آن کسی که به راحتی پیمانها را میشکند، منظورم چشمان آرامبخش دل نیست. نه، او را دل آرام نخوان، زیرا او باعث شده است که آرامش از دل برود.
هوش مصنوعی: دنیا، دین، صبر و عقل من در غم او از من رفتهاند، در جایی که سلطان خیمه زده، دیگر خبری از آرامش برای مردم نیست.
هوش مصنوعی: اشکهای من مانند باران جاری میشود و از عبرتم آتش برمیخیزد. با کسانی که در این زمینه تجربه دارند، بیان کن که این احساسات برای نادانان موجب سوختگی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: سعدی هیچگونه سرزنشی را نمیپذیرد، حتی اگر جانش در این دنیای ناامن برود. ای صوفی، با ارزش و با روح، بیا و برای من جام را بیاور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را
یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
هم تازهرویم هم خجل هم شادمان هم تنگدل
[...]
ساقی همان به کامشبی در گردش آری جام را
وز عکس می روشن کنی چون صبح صادق شام را
می ده پیاپی تا شوم ز احوال عالم بیخبر
چون نیست پیدا حاصلی این گردش ایام را
کار طرب را ساز ده و اصحاب را آواز ده
[...]
بهر تو خلقی می کشد آخر من بدنام را
بس می نپایم، چون کنم وه این دل خودکام را
یک شب به بامی دیدمت، آنگه به یاد پای تو
رنگین بساطی می کنم از خون دل آن بام را
خواهم که خون خود چومی در گردن جامت کنم
[...]
ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را
وین جامه ی نیلی ز من بستان و در ده جام را
چون بندگان خاص را امشب بمجلس خوانده ئی
در بزم خاصان ره مده عامان کالانعام را
خامی چو من بین سوخته و آتش ز جان افروخته
[...]
کردند ید آن زلف و رخ دلهای بی آرام را
بهر شکار بلبلان بر گل نهادی دام را
پیش گل اندام تو دارد گل اندامی ولی
لطفی نباشد آنچنان اندام بی اندام را
ساقی رسید ایام گل خالیست از می جام مل
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۶۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.