گنجور

 
کمال خجندی

در صف دلها غم تو صدرنشین است

مرتبه ناله از تو برتر ازین است

بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین

داعیه این است هر کرا دل و دین است

کس نشود سیر گفته ای ز وصالم

خاصیت عمر ناگزیر همین است

هست سر فتنه در زمین سر زلفت

فتنه چه باشد بلای روی زمین است

عکس جمالت ز چین زلف توان دید

مطلع خورشید چون ز جانب چین است

مرگ رقیب آمد و هنوز جوان است

بخت جوان دارد آنکه با تو قرین است

گرچه ز غم پیر شد کمال برین در

پیر نباشد که در بهشت برین است

شعر منت گر بخاطرست که خوانی

چیست تأمل بخوان که سحر مبین است

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
قطران تبریزی

کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است

با همه دیدارهای خوب قرین است

پیکر او آفت بضاعت روم است

صورت او کاهش صناعت چین است

گوئی خاک اندر او بزر نهفته است

[...]

انوری

ملک مصونست و حصن ملک حصین است

منت وافر خدای را که چنین است

شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست

سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است

خنجر تشویش با نیام به صلح است

[...]

ظهیر فاریابی

آنک به حق داور زمان وزمین است

خسرو پیروز بخت نصرة دین است

حامی اسلام بیشکین که چو گردون

مرکب دوران او همیشه بزین است

آنکه در اطراف ملکش از در طاعت

[...]

سعدی

بخت جوان دارد آن که با تو قرین است

پیر نگردد که در بهشت برین است

دیگر از آن جانبم نماز نباشد

گر تو اشارت کنی که قبله چنین است

آینه‌ای پیش آفتاب نهادست

[...]

نسیمی

بخت ابد یار آن که با تو قرین است

با تو نشستن به از بهشت برین است

جور و جفا کردن از تو دور نباشد

عادت خوبان روزگار چنین است

دل هوس زهد کرد و گوشه ولیکن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه