ای که رحمت مینیاید بر منت
آفرین بر جان و رحمت بر تنت
قامتت گویم که دلبند است و خوب
یا سخن یا آمدن یا رفتنت
شرمش از روی تو باید آفتاب
کاندرآید بامداد از روزنت
حسن اندامت نمیگویم به شرح
خود حکایت میکند پیراهنت
ای که سر تا پایت از گل خرمن است
رحمتی کن بر گدای خرمنت
ماهرویا! مهربانی پیشه کن
سیرتی چون صورت مستحسنت
ای جمال کعبه رویی باز کن
تا طوافی میکنم پیرامُنت
دست گیر این پنج روزم در حیات
تا نگیرم در قیامت دامنت
عزم دارم کز دلت بیرون کنم
و اندرون جان بسازم مسکنت
درد دل با سنگدل گفتن چه سود
باد سردی میدمم در آهنت
گفتم «از جورت بریزم خون خویش»
گفت «خون خویشتن در گردنت»
گفتم «آتش درزنم آفاق را»
گفت سعدی درنگیرد با منت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعری به بیان عشق و محبت خود نسبت به محبوب میپردازد. او از رحمتی که بر او نازل نمیشود، گلایه میکند و به زیبایی و جاذبه محبوب اشاره میکند. شاعر همچنین از خورشید به عنوان نماد روشنی و زیبایی یاد میکند و میگوید که صورت محبوب باید مانند کعبه مورد توجه قرار گیرد. او از محبوب درخواست میکند تا به او کمک کند و زندگیاش را در این دنیای فانی حفظ کند، همچنین از درد دل و ناامیدی خود سخن میگوید و یادآور میشود که در این عشق و حسرت، نباید امیدش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: ای کسی که رحمت بر تو نمیبارد، بر تو که آفریدهای، درود بر جان تو و رحمت بر وجود تو.
هوش مصنوعی: قد و قامت تو را میگویم که بسیار زیبا و دلفریب است؛ چه در کلام تو، چه در آمدنت و چه در رفتنت.
هوش مصنوعی: شرم روی تو باید مانند آفتاب باشد که در صبح از پنجرهات با brightness میتابد.
هوش مصنوعی: زیبایی اندامت را نمیتوانم با کلمات توصیف کنم، زیرا خود پیراهنت داستان جذابیت تو را بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که تمام وجودت از خوشههای گل است، لطفی کن بر درویش گرفتار در خرمن تو.
هوش مصنوعی: ای ماهرویا! نیکی و مهر را در رفتار خود جاری کن، تا شخصیتت نیز همانند چهره زیبات باشد.
هوش مصنوعی: ای زیبای کعبه، روی خود را به من نشان بده تا دور تو بچرخم و تو را زیارت کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از خداوند درخواست میکند که در این پنج روز زندگی دنیوی به او کمک کند، تا در روز قیامت به رحمت خداوند دسترسی پیدا کند و مورد لطف قرار گیرد.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم که احساسات تو را کنار بگذارم و در درون خودم فضایی برای زندگی و آرامش ایجاد کنم.
هوش مصنوعی: حرف زدن درباره مشکلات و غمها با کسی که سنگدل و بیرحم است، فایدهای ندارد. مثل این است که در هوای سرد، برای چیزی که به سختی به آن نیاز داریم، نفس بکشیم.
هوش مصنوعی: در اینجا فردی به دیگری میگوید که حاضر است از خود مایه بگذارد و به نوعی خونش را فدای او کند. اما شخص دوم پاسخ میدهد که در واقع خود او در خطر است و این خود اوست که باید حواسش به جانش باشد. بدین معنا، آدمی که به یاری میشتابد، باید ابتدا از خود و وضعیت خود مراقبت کند.
هوش مصنوعی: در این جا شخصی بیان میکند که میخواهد دنیای اطرافش را تحت تأثیر قرار دهد و تغییرات اساسی در آن ایجاد کند. اما پاسخ میشنود که کار سعدی، یعنی خود او، تحت تأثیر درخواستها یا زحمتهای دیگران قرار نمیگیرد و در این کار نمیتواند به آسانی به دیگران پاسخ مثبت بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چند باشد همچو آب روشنت
روی هر ناشسته رویی دیدنت
گفت رو مه تو رهی مه آینت
دایما در بغض و کینی و عنت
عاشقم بر تو ز عاشق کشتنت
دوست کئی تا دوست تر دارم منت
سر طلب از من که آرم در نظر
بر سر آن هم در چشم روشنت
گر دهی خون شکاری غمزه را
[...]
عاقبت این شیوه گردد شیونت
خم شود از بار هر دو گردنت
نان و حلوا چیست؟ فرزند و زنت
اوفتاده همچو غل در گردنت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.