این میوه شیرین مگر از باغ بهشت است
وین حور بهشت از شکر ناب سرشته است
در باغ بهشت این قد و رخسار ندیدند
این سرو که بنشانده و این لاله که کشته است
ما روضه نخواهیم که هرجا چو تو حوری است
سوگند به خاک سر کویت که بهشت است
اینجا سخن سرو نگوئیم که پست است
و آنجا صفت ماه نخوانیم که زشت است
خطی که لبت در قلم آورد چو یاقوت
انصاف توان داد که یاقوت نوشته است
خشت در خود بر سر عاشق مزن ای دوست
ما را ز سر خویش چه غم حیف ز خشت است
از حرفه ئلت دید کمال آن مه و می گفت
این رشته باریک درین خرقه که رشته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
ساقی، تو بده باده ومطرب تو بزن رود
تا می خورم امروز، که وقت طرب ماست
می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست
[...]
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست
گویند عقابی به در شهری برخاست
وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد برو راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
[...]
ای صاحب اعلی دل تو عالم اعلاست
رای تو چو خورشید، درخشنده و والاست
گر دهر مُهَنّاست بدین عید همایون
این عید همایون به بقای تو مهناست
عالم به تو خرم شد و گیتی به تو روشن
[...]
شب هست و شراب هست و عاشق تنهاست
برخیز و بیا بتا که امشب شب ماست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.