گنجور

 
کمال خجندی

هر گل که ز خاک من بروید

عاشق شود آنکه آن ببوید

در دامن دوست خواهد آویخت

خاری که ز تربتم بروید

معشوق شهید عشق خود را

با اشک بشوید و بموید

تا دیده شود به خاک آن پای

عاشق ره وه به دیده پوید

جوید دلم آن دهن همیشه

چیزی که نیافت کی چه جوید

وصف دهنت کمال دائم

در قافیه های تنگ گوید

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

هجران تو ای پسر نگوید

تا از من خسته دل چه جوید

ترسم که دل فضول سرکش

دست از تو بخون دیده شوید

بس خار که در دلم خلد صبر

[...]

سعدی

ای غرّه به رحمت خداوند

در رحمت او کسی چه گوید

هر چند مؤثر است باران

تا دانه نیفکنی نروید

امیرخسرو دهلوی

بیداد غم، ار دلم بگوید

در ماتم من فلک بموید

اشکم چو زند بر آسمان موج

در خرمن ماه خوشه روید

بل کز مدد سرشک خونین

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
شاه نعمت‌الله ولی

من طالب او چگونه باشم

گر حضرت او مرا بجوید

از ذوق سخن کجا توان گفت

گر او با ما سخن بگوید

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه