چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
در دلم هیچ نیاید مگر اندیشه وصلت
تو نه آنی که دگر کس بنشیند به مکانت
گر تو خواهی که یکی را سخن تلخ بگویی
سخن تلخ نباشد چو برآید به دهانت
نه من انگشت نمایم به هواداری رویت
که تو انگشت نمایی و خلایق نگرانت
در اندیشه ببستم قلم وهم شکستم
که تو زیباتر از آنی که کنم وصف و بیانت
سرو را قامت خوبست و قمر را رخ زیبا
تو نه آنی و نه اینی که هم اینست و هم آنت
ای رقیب ار نگشایی در دلبند به رویم
این قدر بازنمایی که دعا گفت فلانت
من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم
گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت
سعدیا چاره ثباتست و مدارا و تحمل
من که محتاج تو باشم ببرم بار گرانت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر به لطافت زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دلش اشاره میکند و از حسرت وصال میگوید. او احساس میکند که معشوقش بینظیر است و هیچکس نمیتواند جای او را بگیرد. شاعر به تلخیهای عشق و تحمل بار آن نیز اشاره میکند و نشان میدهد که حاضر است تمام عمرش را به دعاگویی برای معشوق بگذراند. در نهایت، او اعتراف میکند که به خاطر نیاز به معشوق، باید تحمل کند و بار سخت عشق را به دوش بکشد.
لباس بر قامت بلند و موزونت چه لطافتی دارد! ای کاش دستم مثل کمربند به میانت می رسید! [ کمر: کمربند / میان: کمر / تشبیه: تن به سرو روان مانند شده است. / ایهام تناسب: بین "روان" در معنای غیر منظورش، یعنی "جان" با "تن" و نیز "کمر" با "میان" ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
جز اندیشهٔ وصال تو در خاطرم چیزی نمی گذرد، آری، تو کسی نیستی که دیگری بتواند جایت را در دل اشغال نماید. [ مگر: کلمهٔ استثناست در معنی اِلّا، به غیر، به جز / مکان: جا، مقام و منزلت.] - منبع: شرح غزلهای سعدی
اگر تو اراده کنی که به کسی سخن تلخی بگویی، آن سخن به دلیل بر آمدن از دهان تو شیرین می شود و دیگر تلخی نخواهد داشت. [ کنایه: سخن تلخ گفتن ( دشنام دادن، سخن تند و درشت گفتن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
این تنها من نیستم که به دلیل هوا داری از روی زیبایت شهرهٔ شهر گشته ام، بلکه تو نیز شهره ای و مردم همه به تو می نگرند و نگرانت هستند. [ کنایه: انگشت نما بودن ( مشهور بودن )، هوا داری ( عاشقی و شیفتگی ) / ایهام: نگران ۱_نگرنده ۲_ پریشان و بی قرار.] - منبع: شرح غزلهای سعدی
اندیشه را به کناری نهادم و قلم خیال و پندار را در هم شکستم، زیرا تو زیباتر از آنی هستی که اندیشه و قلم من بتواند تو را وصف و بیان کند. [ تشبیه: وهم به قلم / استعارهٔ مکنیه: درِ اندیشه ( درِ مخزن اندیشه ) / لفّ و نشر معکوس: اندیشه و قلم، وصف و بیان. وصف به قلم و بیان به اندیشه باز می گردد.] - منبع: شرح غزلهای سعدی
سرو قامت رعنایی دارد و ماه رخساری زیبا. تو سرو و ماه نیستی، اما تو هم رعنایی و هم زیبایی را بیش از آنها داری. [ خوب: زیبا و آراسته ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای نگهبان، اگر درِ معشوق را به رویم باز نمی کنی، دست کم به او بگو که فلان تو را دعا کرد. [ باز نمودن: خبر دادن و آگاه کردن / فلان: در اینجا مراد خود سعدی است. / کنایه: دلبند (معشوق و محبوب) / ایهام ترادف: بین "باز" در معنای غیر منظورش در بیت. مترادف گشودن به نظر می آید / ایهام تضاد: نوعی از ایهام تضاد میان "بند" در "دلبند" و "گشودن" مشاهده می شود.] - منبع: شرح غزلهای سعدی
من می خواهم که در تمام عمر تو را دعا گویم، اگر تو میخواهی تو را دعا نکنم، یا می خواهی که من وجود نداشته باشم، تنم فدای جانت باد! [ برخی: فدایی و قربانی. / ایهام: گر تو خواهی که نباشم ۱_اگر تو می خواهی دعاگوی تو نباشم ۲_ اگر می خواهی که من وجود نداشته باشم / جناس لاحق: آن، جان / تضاد: تن، جان ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای سعدی، از پایداری و شکیبایی و بردباری گزیری نیست. من که به تو نیازمندم بار سنگین جور و جفای این راه را بر خود هموار خواهم ساخت. [ مدارا: صلح و آشتی، رفق و نرمی / کنایه: بار گران کسی را بردن ( تحمل رنج و بردباری از کسی کردن / آرایهٔ التفات: از مخاطب (سعدی ) به متکلم (من).] - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گفتمت سنگدلی آمد ازین نکته گرانت
آن هم از سنگدلی بود که گفتیم چنانت
گر صبا خوانمت از لطف و گل از غایت خوبی
هم از این خسته شود خاطر نازک هم از آنت
این همه دستگه حسن و ملاحت که تو داری
[...]
سر این سوختن ایشمع اگر نیست عیانت
زآه پروانه بود کاتشی افتاده بجانت
تا بکی سرکشی از ناز و نپرسی زاسیران
از غم فاخته آزاد بود سرو روانت
معنی نقطه موهوم شود حل بحکیمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.