سَحْبانِ وائِل را در فصاحت بینظیر نهادهاند، به حکمِ آنکه بر سرِ جمع، سالی سخن گفتی؛ لفظی مکرّر نکردی وگر همان اتفاق افتادی به عبارتی دیگر بگفتی. وز جملهٔ آدابِ نُدَماءِ ملوک یکی این است:
سخن گرچه دلبند و شیرین بود
سزاوارِ تصدیق و تحسین بود
چو یک بار گفتی، مگو باز پس
که حلوا چو یک بار خوردند، بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سَحبان وائل را در شیوا سخنی یگانه و یکتا شمردهاند، چه اگر یک سال در انجمن سخن میراند، یک کلمه را دو بار بر زبان نمیآورد و اگر گفتن همان واژه باز پیش میآمد، با سخنی بجز آن لفظِ پیشین آنرا بیان میکرد.
گفتار اگر چند دلاویز و خوش و شایستهٔ راست و درست شمردن باشد؛
چون آنرا یکبار بر زبان آوردی، دگر به آن زبان مگشا که حلوای شیرین را چون یکبار به دهن برند کافیست و بار دیگر مزهٔ نخستین را ندهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.