هر لحظه غمزهها به جفا نیز میکنی
باز این چه فتنههاست که انگیز میکنی
دلهای ما نخست به تاراج میبری
وآنگه اسپر زلف دلاویز میکنی
گر خون چکانی از دل عاشق کراست جنگ
شاهی به قلب رفته و خونریز میکنی
در بحر دیده آب کجا ایستد ز حوش
زینسان که آتش دل ما نیز میکنی
خواب شبان مبند به چشمم دگر خیال
چون همدم به آه سحرخیز میکنی
از خون ما چه توبه دهی چشم مست را
از باده حلال چه پرهیز میکنی
شهر سرای چون دلت آشفته شد کمال
وقتست اگر عزیمت تبریز میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به Beauty و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و از تأثیرات مثبت و منفی او بر دل عاشق سخن میگوید. او از غم و رنجی که این جذابیتها برای وی به همراه دارد، صحبت میکند و به تضاد بین عشق و درد اشاره میکند. شاعر همچنین به دلبستگیاش به معشوقه اشاره میکند و از او میخواهد که دیگر باعث خواب و خیالهای بیخودش نشود. در نهایت، او به آبادانی و آرامش در دل و شهر میرسد و به آیندهای بهتر امیدوار است.
هوش مصنوعی: تو هر لحظه با ناز و کرشمه، به من آسیب میزنی، اما نمیدانم این چه نوع فریبی است که به وجود میآوری.
هوش مصنوعی: تو ابتدا دلهای ما را میربایی و سپس با زیبایی و جذبهی خود ما را تسخیر میکنی.
هوش مصنوعی: اگر خون از دل عاشق بریزد، چه کسی را میسوزانی؟ تو جنگی را که به قلب تو راه یافته و باعث خونریزی شده، به راه میاندازی.
هوش مصنوعی: در چشم تو آبی وجود ندارد و از شوقی که داری، آتش دل ما نیز خاموش میشود.
هوش مصنوعی: دیگر به خواب شبان فکر نکن، زیرا خیال تو مانند همراهی است که در صبح زود با آه و نالهات بیدارت میکند.
هوش مصنوعی: چرا از شراب حلال خودداری میکنی، در حالی که ما از خون خودمان دل نمیکَنیم؟
هوش مصنوعی: زمانی که دلت ناخوش و بیقرار است، بهترین وقت برای رفتن به تبریز و ترک آشفتهگیهای شهری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
گر خون دل خوری فرح افزای میخوری
ور قصد جان کنی طرب انگیز میکنی
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
[...]
قصدم به غمزه ستمانگیز میکنی
هر دم به خون من مژه را تیز میکنی
دل داردم به جان ز تپیدن، عجب خوش است
گر فکر او به غمزه خونریز میکنی
نومیدیام ببین که به کین میدهم قرار
[...]
زاهد ز آب میکده پرهیز میکنی
تیغ ریا به سنگ فسون تیز میکنی
رطل گران ز باده چو لبریز میکنی
دل را ز موج فتنه سبکخیز میکنی
دل میکنی شکار به مژگان جانشکاف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.