این جا شکری هست که چندین مگسانند
یا بوالعجبی کاین همه صاحبهوسانند
بس در طلبت سعی نمودیم و نگفتی
کاین هیچ کسان در طلب ما چه کسانند
ای قافلهسالار چنین گرم چه رانی
آهسته که در کوه و کمر بازپسانند
صد مشعله افروخته گردد به چراغی
این نور تو داری و دگر مقتبسانند
من قلب و لسانم به وفاداری و صحبت
و اینان همه قلبند که پیش تو لسانند
آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت
چون صبح پدیدست که صادقنفسانند
و آنان که به دیدار چنان میل ندارند
سوگند توان خورد که بیعقل و خسانند
دانی چه جفا میرود از دست رقیبت
حیفست که طوطی و زغن همقفسانند
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم
میگویمت از دور دعا گر برسانند



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف احساسات عمیق خود نسبت به عشق و معشوق میپردازد. او به جمعی اشاره میکند که در پی معشوق هستند و از تلاشهای خود برای جلب توجه او سخن میگوید. با نگاهی به تلاشهای خود و دیگران، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق واقعی و وفاداری در بین آنها وجود دارد. او در عین حال به رنجهایی که از فاصلهاش با معشوق میکشد، اشاره میکند و از دوردستیاش ابراز غم میکند. در نهایت، شاعر دعا میکند که شاید روزی بتواند به معشوق نزدیک شود.
معنی: بیشک در اینجا شکری وجود دارد که این همه مگس گرد آن جمع شده است، یا چیز عجیبی که این همه هوسباز دور آن حلقه زدهاند! - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن محبت و توجه تو تلاشهای زیادی کردیم، اما تو هیچ نگفتی که این افراد که در جستجوی ما هستند، چه کسانی هستند.
هوش مصنوعی: ای رهبر کاروان، چرا اینقدر شتابان میروی؟ آهستهتر بران تا در کوهها و درهها دوباره به ما ملحق شوند.
هوش مصنوعی: صد مشعل روشن میشود فقط با یک چراغ. این نور که تو داری، دیگران را نیز نورانی میکند.
معنی: قلب من به دوستداری و زبانم به اقرار دوستی در پیش توست؛ اما دیگران دغلبازانی هستند که فقط حرف میزنند و صداقتی ندارند. / قلب (دوم): تقلّبی و ناسره. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: افرادی که در شب آرامش ندارند و به فکر فرو میروند، صبح که میشود، مانند خورشید روشنی را که از درون خود دارند، آشکار میسازند.
هوش مصنوعی: افرادی که تمایلی به دیدار آن یار ندارند، سوگند میخورم که عقلشان ناقص و بیخودند.
معنی: آیا میدانی که از دست نگهبان تو چه ستمی بر ما میرود؟ بهراستی که حیف است طوطی و کلاغ (تو و نگهبانت) در یک قفس باشند! - منبع: شرح غزلهای سعدی
طالع: -> ۱۲٫۳ / معنی: در بخت و اقبال من نبوده است که در نزدیک تو زندگی کنم؛ بنابراین از دور تو را دعا میکنم، اگر دعاهایم را به تو برسانند. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در بند غم عشق تو بسیار کسانند
تنها نه منم خود، که درین غصه بسانند
در خاک به امید تو خلقیست نشسته
یک روز برون آی و ببین تا به چه سانند؟
عشاق تو در پیش گرفتند بیابان
[...]
جان و لبش از صبح ازل همنفسانند
غافل ز نفسهای چنین هیچ کسانند
گره لب از بی سببی نیست بسی خال
آنجا شکری هست که چندین مگسانند
پروازگه کوی تو دارند تمنا
[...]
گرد عسلی لعل تو مور و مگسانند
یا خط نظر بند به صاحب هوسانند
ما هیچکسان جز تو کس ای عشق نداریم
این طایفه را از چه نپرسی چه کسانند
لیلا تو به محمل درو مجنون تو عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.