آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی
در پیش و پس ز جانها با او روان سپاهی
میداد داد خوبی می کرد نیز بیداد
از هر طرف برآمد فریاد داد خواهی
تا لاله داغ بر دله هم گل فتاده در گل
این زد به جامه چاکی وآن بر زمین کلاهی
می کرد باز گیسو میشد از آن مشوش
می کرد باره گونی در حال ما نگاهی
این سوز سینه تاکی آه از دلی که از وی
کاریم بر نیامد جز ناله و آهی
داری از آن دو ساعد پرسیم استین ها
از دلبران که دارد زین دسته دستگاهی
در دعویی که پیکان گوئیم حق سینه است
از تیر تو ندارد دل راستر گواهی
از بس که کشت چشمت مردم بمانم ما
پوشیده هر پکیه بین در خانه ها سیاهی
گوید کمال فی الفوز صد شعر تر به یک شب
لیکن بوصف رویت هریک غزل بماهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت یک معشوق میپردازد. شاعر از حرکات وتب و تابهای معشوق صحبت میکند که همچون پادشاهی در برابر او میگزرد و در اطرافش عدهای از جانبران جمع شدهاند. او در عین اینکه کارهای خوب انجام میدهد، برخی کارها را هم نادرست میکند و فریادهای دادخواهی در اطرافش به گوش میرسد. شاعر به دلتنگی و درد دل خود اشاره میکند و میگوید که از نگاه معشوق، دل او به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. در نهایت، شاعر به قدرت کلمات و زیبایی شعر درباره معشوق خود اشاره میکند و بیان میکند که این شعرها به مانند غزلی هستند که نشاندهنده زیبایی اوست.
هوش مصنوعی: آن دختر زیبا مانند یک شاه در حال حرکت بود و در اطرافش سربازانی از جانها در حال حرکت بودند.
هوش مصنوعی: داد و انصاف در جامعه برقرار بود، اما ناگهان ظلم و بیعدالتی از هر سو سر بلند کرد و مردم به فریاد دادخواهی و کمک خواستن بلند شدند.
هوش مصنوعی: با وجود دلی که داغ و غم دارد، گلهایی نیز در دل زمین روییدهاند. یکی از این گلها در لباسش چاکی دارد و دیگری کلاهی بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: او دوباره گیسوانش را به هم میریزد و این کار باعث میشود که حال و هوای ما زیر و رو شود. نگاهی به وضعیت ما میاندازد که بسیار گیجکننده است.
هوش مصنوعی: این ناراحتی درونیم تا کی ادامه خواهد داشت؟ آه از دلی که از آن هر چه خواستم به دست نیاوردم جز ناله و افسوس.
هوش مصنوعی: شما از دو بازو میپرسید که آستینها از محبوبان چه خبر دارند، چون آنها از این گروه زیباییها یک ساز و کار خاص دارند.
هوش مصنوعی: در مسألهای که میگوییم پیکان به سمت حق نشانه میرود، قلب واقعی از تیر تو نمیتواند گواهی دهد.
هوش مصنوعی: چشمهای تو آنقدر دلرباست که وقتی به آنها نگاه میکنم، احساس میکنم گویی در دنیایی تاریک و غمگین محبوس شدهام. هر جا که بروم، سایه این احساس مرا دنبال میکند.
هوش مصنوعی: میگوید که برای رسیدن به کمال و موفقیت، حتی اگر صد شعر در یک شب بگویید، باز هم هیچ چیز به اندازه وصف چهرهات ارزش ندارد و هر غزل به اندازه زیبایی تو خاص و بایسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ربی و ربکالله ای ماه تو چه ماهی
کافزون شوی ولیکن هرگز چنو نکاهی
مه نیستی که مهری زیرا که هست مه را
گاه از برونش زردی گاه از درون سیاهی
با مایهٔ جمالت ناید ز مهر شمعی
[...]
نشنیدهام که ماهی، بر سر نَهَد کُلاهی
یا سرو با جوانان، هرگز رَوَد به راهی
سروِ بلندِ بُستان، با این همه لطافت
هر روزش از گریبان، سر بَرنَکرد ماهی
گر من سخن نگویم، در حسنِ اعتدالت
[...]
ای آفتاب خوبان وی آیت الهی
حسن تو را مسخر از ماه تا به ماهی
گر ماه را ز رویت بودی مدد نگشتی
وقت خسوف ظاهر بر روی مه سیاهی
نی خوبی شما را هرگز بود نهایت
[...]
خضر سفید شیبت چو دم زد از سیاهی
عین الحیات عالم سر زد ز حوض ماهی
برخاست رای هندو از ملک شام بنشست
سلطان نیمروزی در چین پادشاهی
هر نازنین که بینم جولان کنان به راهی
آهی ز دل برآرم بر یاد کج کلاهی
چون آن دو هفته مه را همچون مه دو هفته
هر هفته دید نتوان قانع شدم به ماهی
تسکین چگونه یابد شوقم که در گذرها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.