ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم
دل به بیهوده بدگوی چرا رنجانیم
محرمی کو که به صاحب غرض از ما گوید
که دگر در حق ما هرچه تو گونی آنیم
زاهد آن به که گذارد به سر خود ما را
زآنکه ما مصلحت خود به ازو میدانیم
بیش از آن نیست که او دامن آلوده ز خلق
باز می پوشد و ما باز نمی پوشانیم
به دهانت که به از قند مکرر باشد
هر حدیثی که از آن لب به دهان می رانیم
ای دل آن به که نگونی مرض خود به طبیب
که ویته صبر بفرماید و ما نتوانیم
تا نیابد کس ازین عارض ما وجه وقوف
رنگ رخساره به خون مژه میشویانیم
ما نه آنیم که گر خاک شود قالب ما
گرد سودای تو از دامن جان افشانیم
خلق گویند که رندست و نظر باز کمال
هرچه گوینده به روی تو که صد چندانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ دشواریهای انسانی و سرنوشت ما در تعامل با دنیا و دیگران است. شاعر از بیفایده بودن رنجاندن دلها و دردها سخن میگوید و به این نکته اشاره دارد که اگر چه دیگران ممکن است دربارهٔ ما نظر بدهند، اما در حقیقت ما به خوبی خود آگاهیم و قدرت تشخیص بهتر و بدتر را داریم. او همچنین به این موضوع پرداخته که انسانها ممکن است تلاش کنند ظاهری پاک و بینقص از خود نشان دهند، در حالی که در درونشان مشکلات وجود دارد. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که ما هرگز نباید از عشق و آرزوی خود غافل شویم، حتی اگر دیگران ما را قضاوت کنند.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از زیبایی و نیکی چهره محبوب صرفنظر کنیم، بنابراین چرا باید دل خود را به چیزهای بیهوده و بدگوییهای ناراحتکننده مشغول کنیم؟
هوش مصنوعی: محرمی وجود دارد که بتواند به کسی که به ما نیازی دارد بگوید که ما در حق خود هر چه انجام دهند، همان خواهیم بود.
هوش مصنوعی: زاهد بهتر است که ما را به خود نگیرد، زیرا ما خود بهتر از او میدانیم که چه چیزی برایمان مناسب است.
هوش مصنوعی: او تنها دامن خود را از آلودگی مردم پاک میکند، اما ما همچنان نمیتوانیم خود را از آن آلودگیها در امان نگه داریم.
هوش مصنوعی: هر کلامی که از لبت بیرون میآید، شیرینتر از قند است و از آن صحبت کردن خیلی خوشایند است.
هوش مصنوعی: ای دل، بهتر است که بیماری خود را به طبیب بگویی تا او بتواند برایت دارویی تجویز کند و تو اینقدر صبر نکن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی از مشکل ما باخبر نشود، رنگ رخسار را با اشک چشمانمان میشوییم.
هوش مصنوعی: ما اینگونه نیستیم که اگر خاک شویم، از عشق تو دست بکشیم و جانمان را فدای تو کنیم.
هوش مصنوعی: مردم میگویند که او انسانی زیرک است و در نگاه او زیباییاش به حدی است که هرچه دیگران دربارهاش بگویند، در واقع بخشی از واقعیت او را نشان میدهد و خود او از آنچه گفته میشود، صد برابر بیشتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم
ور نه ما عشوه و ناموس کسی نستانیم
یوسفانند که درمان دل پردردند
که ز مستی بندانند که ما درمانیم
ور بدانند حق و قیمت خود درشکنند
[...]
خلق در ملک خدای از همه جنسی باشد
حاکمان خرده نگیرند که ما رندانیم
گر کسی را عملی هست و امیدی دارد
ما گداییم درین ملک نه بازرگانیم
ما گدای در جانان نه برای نانیم
دل بدادیم وبجان در طلب جانانیم
پای ما بیخ فرو برده بخاک در دوست
چون درخت ازچه بهر باد سری جنبانیم
روز وشب در طلب دایره جمعیت
[...]
ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم
خال مشکین ترا دانه دلها دانیم
در وفاداری و دلدادگی و جانبازی
آنچه گویند در این باره دو صد چندانیم
از جدایی همه دم هست شکایت ما را
[...]
ما ندانیم که کشتی غمت را رانیم
نام تو ورد زبانست و ز جانت خوانیم
گرچه ملّاح جهانیم به دریای غمت
چون وزد باد جفای تو به جان درمانیم
سرو سامان نبود مردم سودازده را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.