گنجور

 
سعدی

بخت جوان دارد آن که با تو قرین است

پیر نگردد که در بهشت برین است

دیگر از آن جانبم نماز نباشد

گر تو اشارت کنی که قبله چنین است

آینه‌ای پیش آفتاب نهادست

بر در آن خیمه یا شعاع جبین است

گر همه عالم ز لوح فکر بشویند

عشق نخواهد شدن که نقش نگین است

گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌ای نیست

گوشه چشمت بلای گوشه نشین است

تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم

گر نفسی می‌زنیم بازپسین است

حسن تو هر جا که طبل عشق فروکوفت

بانگ برآمد که غارت دل و دین است

سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب

روی تو بینم که ملک روی زمین است

عاشق صادق به زخم دوست نمیرد

زهر مذابم بده که ماء مَعین است

سعدی از این پس که راه پیش تو دانست

گر ره دیگر رود ضلال مبین است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل ۸۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۸۶ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
غزل شمارهٔ ۸۶ به خوانش امیر اثنی عشری
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
قطران تبریزی

کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است

با همه دیدارهای خوب قرین است

پیکر او آفت بضاعت روم است

صورت او کاهش صناعت چین است

گوئی خاک اندر او بزر نهفته است

[...]

انوری

ملک مصونست و حصن ملک حصین است

منت وافر خدای را که چنین است

شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست

سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است

خنجر تشویش با نیام به صلح است

[...]

ظهیر فاریابی

آنک به حق داور زمان وزمین است

خسرو پیروز بخت نصرة دین است

حامی اسلام بیشکین که چو گردون

مرکب دوران او همیشه بزین است

آنکه در اطراف ملکش از در طاعت

[...]

کمال خجندی

در صف دلها غم تو صدرنشین است

مرتبه ناله از تو برتر ازین است

بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین

داعیه این است هر کرا دل و دین است

کس نشود سیر گفته ای ز وصالم

[...]

نسیمی

بخت ابد یار آن که با تو قرین است

با تو نشستن به از بهشت برین است

جور و جفا کردن از تو دور نباشد

عادت خوبان روزگار چنین است

دل هوس زهد کرد و گوشه ولیکن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه