گنجور

 
کمال خجندی

سر زلف تو دزد دل های ماست

گر آویزی او را از گردن رواست

به بالای لب نقطة خال تو

خطا نیست آن نکته مشک ختاست

صفاهاست با آن دو رخ دیده را

غباری اگر هست از آن خاک پاست

به دور تو صوفی با پوش شد

که از دست تو پیرهن ها فباست

ز من گفته صبر کن نیم دم

از آن روی چندین صبوری کراست

جدا می کند فرقت جان ز تن

قرارم ز دل نیز این خود جداست

کجا شد دلت باز گفتی کمال

تو خود نیک دانی مرا دل کجاست

 
 
 
عیوقی

هنوز آلت عقد ناکرده راست

که از هر سویی غلغل و نعره خاست

مشاهدهٔ ۱۴ مورد هم آهنگ دیگر از عیوقی
ناصرخسرو

بلی، بی‌گمان این جهان چون گیاست

جز این مردمان را گمانی خطاست

ازیرا که همچون گیا در جهان

رونده است همواره بیشی و کاست

اگر هرچه بفزاید و کم شود

[...]

اسدی توسی

نه جایی تهی گفتن از وی رواست

نه دیدار کردن توان کو کجاست

مشاهدهٔ بیش از ۱۲۴ مورد هم آهنگ دیگر از اسدی توسی
عنصرالمعالی

به‌نام نکو گر بمیرم رواست

مرا نام باید که تن مرگ راست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه