آنکه می خوانند مردم مردم چشم منش
چشم من روشن به روی اوست گفتم روشنش
بر دل عاشق ز یک یک شیوه های چشم او
شیوه خوشتر نمی آید ز عاشق کشتنش
آهوان را از دویدن شد جگر خون و هنوز
در می یابند مکر و غمزة صید افکنش
پیرهن در بر نگیرد آن بدن جز با خیال
در می یابند مکر و غمزة صید افکنش
زلف را گفتم ببر نشنید بر عاشق چه جرم
گر رود سرها به باد از هر طرف بر گردنش
دامن زلفش گرفتم وقت قتل آن غمزه گفت
خونبهای خود گرفتی چون گرفتی دامنش
عکس شمشیرت پس از کشتن گر افتد برکمال
جان زه اول تیزتر آید به سر وقت تنش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و احساسات عمیق عاشق را به تصویر میکشد. شاعر به قدرت چشمهای معشوق اشاره میکند که دل عاشق را تسخیر کرده و او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. همچنین، زیباییهای ظاهری معشوق و غمزههای او به عنوان ابزار شکار عاشق توصیف میشود. در ادامه، شاعر از شرایطی میگوید که حتی در خطر مرگ نیز به یاد آن زیبایی و جذابیت شیرین میافتد و از احساسات خود در مواجهه با معشوق سخن میگوید. در نهایت، شاعر به ارتباط میان عشق، زیبایی و مرگ اشاره میکند و نشان میدهد که عشق میتواند تا چه حد روح و جسم انسان را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: مردمی که در جامعه مورد احترام و توجه هستند، برای من به عنوان یک فرد مهم و باارزش شناخته میشوند و من نیز به آنها احترام میگذارم. وقتی دربارهی آنها صحبت میکنم، نور امید و روشنی در چشمانم میتابد.
هوش مصنوعی: عاشق دلباخته، از هر چشمی که به او مینگرد، روش و نگاهی خاص میبیند که برایش خوشایندتر از آن نیست که مورد بیمحبتی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: آهوان از شدت ترس و درد، حالتی از ناامیدی و پریشانی پیدا کردهاند و هنوز هم متوجه دسیسهها و نیرنگهای شکارچی هستند.
هوش مصنوعی: تنها با خیالی در ذهن، آن بدن زیبای را نمیتوان در آغوش گرفت، زیرا مکر و نیرنگ چشمانش مانند صیادانی است که شکار خود را در دام میاندازند.
هوش مصنوعی: به زلف معشوق گفتم که آن را ببر، اما او نشنید. حالا ببینید بر عاشق چه گناهی است اگر سرها از هر طرف به خاطر او به باد برود و در گردن او بیفتد.
هوش مصنوعی: وقتی که به دامن زلف او دست زدم و در لحظهای که آن چشم نازکدیده مرا به قتل رساند، او گفت: حالا که خونبهای خود را گرفتی، چطور توانستی دامنش را بگیری؟
هوش مصنوعی: اگر عکس شمشیر تو پس از کشتن دشمن بر زمین افتد، نشان میدهد که جان تو در زمان شکار دشمن تیزتر و آمادهتر به سوی جسم او حرکت کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وه که پیدا می کند هر دم ز روی روشنش
فتنه ای در زلف شهر آشوب و چشم پر فنش
چشم او هر ساعت آبستن به روزی روشنست
خط دستورست پنداری شب آبستنش
هر سحر پیراهنی در بر قبا کرد آسمان
[...]
چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش
چشم بد را گفتم الحمدی بدم پیرامنش
تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش
هر که معلومش نمیگردد که زاهد را که کشت
[...]
هر که ما را دوست دارد خلق گردد دشمنش
ترک خود باید گرفت آن را که باید با منش
هرکه گامی زد درین ره اختیارش شد ز دست
وآن که سر پیچید ازین در خون خود در گردنش
این قبول از دوست می باید که باشد قصّه چیست
[...]
آیتی از رحمت آمد، گر چه سر تا پا تنش
هم دعایی می دهم از سوز دل پیرامنش
سوخت جان و شعله ای نامد برون در پیش او
زانکه ترسم دل بسوزد ناگه از سوز منش
شمع را سوزد دل پروانه چون روشن نبود
[...]
چون برآمد آفتاب از مشرق پیراهنش
ماه رقاصی کند چون ذره در پیرامنش
از لباس بخت عریانم و گرنه کردمی
دست در آغوش او بی زحمت پیراهنش
دست بختم برفشاند آستین تا ساق عرش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.