پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
آن که گویند به عمری شب قدری باشد
مگر آنست که با دوست به پایان آرند
دامن دولت جاوید و گریبان امید
حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند
نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس
که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب میگیرد و شهری ز غمت بیدارند
بوالعجب واقعهای باشد و مشکل دردی
که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند
یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند
بلکه آن نیز خیالیست که میپندارند
سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند
تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفت
بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و یکتایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که هیچکس به پای او نمیرسد. او از احساس عمیق خود نسبت به معشوق صحبت میکند و بیان میکند که تمامی زیباییهای دیگر در مقابل محبوب او کمرنگ هستند. همچنین، شاعر به مشکلات و دردهایی که در اثر دوری از محبوبش به وجود آمده، اشاره میکند و تأکید میکند که دیگران نمیتوانند این احساسات را درک کنند. او به قدرت عشق و احساسات خود اشاره میکند و ناتوانی در توصیف آن را به تصویر میکشد. در پایان، شاعر با نگاهی امیدوارانه به زیباییهای درون محبوبش اشاره کرده و به ابهت و شیرینی کلماتش میپردازد.
صورت بر دیوار: نقش و تصویری که بر دیوار کشند. / صورت و معنی: ظاهر و آشکار، حقیقت و باطن / ایهام ترادف: بین « صورت »، در معنای غیر منظورش با « روی » / تضاد: صورت، معنی / جناس اشتقاق: داری، دارند. / معنی: دیگران در مقایسه با تو مثل نقش دیوارند؛ زیرا آنان فاقد زیبایی ظاهر و معنویتی هستند که در تو گرد آمده است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
اغیار: جمع غیر، نامحرمان و بیگانگان. / تشبیه: روی به گل (اضافه تشبیهی) و گل به خار مانند شده است / جناس لاحق: خار، یار ٫ تضاد: گل، خار ٫ جناس زاید: یار، اغیار. / معنی: از لحظه ای که چشمم به گل رخسار تو افتاد تمام گلها در نظرم مثل خار شدند و از زمانی که تو را به عنوان یار برگزیدم، تمام مردم برایم بیگانه اند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
شب قدر: از شبهای مبارک و مقدس است که محل آن در میان شب های سال درست روشن نیست و محتملاً در دهه سوم ماه رمضان است. در قرآن کریم آیه ۳ سوره قدر ( 97 ) از آن چنین یاد شده است؛ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِن الفِ شَهْرٍ ٫ مگر: قید تأکید است، همانا، به درستی. / معنی: اینکه می گویند در تمام طول عمر آدمی فقط یک لیلة القدر وجود دارد، بی تردید آن شب که با دوست سپری گردد، شب قدر است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
دولت: سعادت و اقبال ٫ حیف: -> ۱۱٫۶ / دگر: قید است کوتاه شدهٔ دیگر، هم، نیز، بار دیگر ( لغت نامه ) / گذاشتن: رها کردن / استعاره مکنیه: دامن دولت، گریبان امید / تضاد: بگیرند، بگذارند. / معنی: حیف است که وقتی دامن بخت و اقبال و گریبان پیراهن امید به دست کسی افتاد، آن را به آسانی رها کند! - منبع: شرح غزلهای سعدی
دست نگارین: دست زیبا و آراسته، دست حنابسته و خضاب شده. / معنى: تنها من نیستم که از دستان حنابسته و زیبایت خسته و مجروح گشته ام؛ بلکه بسیارند کسانی که با غم تو که به شمشیر تیز و بران میماند، از پای درآمده اند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
تضاد: خواب و بیدار، شبان و روز / معنی: از چشمان تو در شگفتم که از شب تا صبح به آرامی می خوابند، در حالی که مردم شهری از هم تو بی خوابند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: این یک اتفاق شگفتانگیز و دردناک است که نه میتوان آن را پنهان کرد و نه میتوان دربارهاش صحبت کرد.
يعلم الله: خدا می داند ٫ خیال: وهم و گمان، تصور چیزی در ذهن هنگامی که در پیش چشم نباشد. / ایهام: خیالی است ۱- صورت خیالی که در مصراع اول آمده ۲- تصور مردم. / معنی: خدا می داند که از جسم من جز یک صورت خیالی چیزی باقی نمانده است / شاید آن شکل خیالی نیز واقعاً موجود نباشد، بلکه مردم می پندارند که هست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
کنایه: شیرین سخن و شکر گفتار (خوش بیان، فصیح و سخنور) / تشبیه: طبع به باغ ( اضافهٔ تشبیهی ) / تناسب: شیرین و شکر / معنی: ای سعدی شیرین گفتاری تو حدی ندارد و در ذوق تو که به باغی می ماند، تمام پرندگان خوش نغمه و شیرین سخن اند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
ضمير: دل ٫ بوتیمار: " نام مرغ سفیدی است که او را غم خورک نیز گویند و پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود، با وجود تشنگی آب نخورد به همین سبب بوتیمار گویند؛ یعنی صاحب غم خواری. " ( لغتنامه ). / تشبيه: ضمیر به بستان و معنی و حقیقت به گل ( اضافه تشبیهی ) و نیز بلبلان به بوتیمار مانند شده است / تناسب: بستان، گل، شکفت، بلبلان / معنی: از زمانی که معنی به سان گل در گلزار ذهنت شکوفا شده است، بلبلان نغمه سرا که در اثر زیبایی سخنت درمانده شده اند، به مرغ غمخورک می مانند. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
دو سه رندند که، هُشیارْ دل و، سَرمستند
که فَلَک را به یکی عربده، در چرخ آرند
سَر دِهانند که تا سَر نَدِهی، سِرّ نَدِهند
[...]
مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند
پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند
گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست
وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند
آیت محکم این سوره تویی و دگران
[...]
عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند
عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند
خفته صبح ازل رفت پس پرده خواب
تا شبانگاه ابد زنده دلان بیدارند
موسی از طور تجلی ارنی گفت و گذشت
[...]
باده نوشان که چو من معتکف خمارند
وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند
ابر میگرید و مرغان چمن میزارند
هوس سرو و گل، آنها که چو ناصر دارند
اندرین دور، که مستان طریقت خوارند
گرچه خوارند ولی خوشدل و برخوردارند
طرفه حالیست که مستان طریقت مادام
باده از جام بریزند ولی کج دارند
هر که در راه طریقت به فنایی نرسید
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.