گنجور

 
سعدی

پیش رویت دگران صورت بر دیوارند

نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند

تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند

تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند

آن که گویند به عمری شب قدری باشد

مگر آنست که با دوست به پایان آرند

دامن دولت جاوید و گریبان امید

حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند

نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس

که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند

عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز

خواب می‌گیرد و شهری ز غمت بیدارند

بوالعجب واقعه‌ای باشد و مشکل دردی

که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند

یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند

بلکه آن نیز خیالیست که می‌پندارند

سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی

باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند

تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفت

بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل ۲۲۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند

که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند

دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند

که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند

سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سیف فرغانی

مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند

پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند

گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست

وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند

آیت محکم این سوره تویی و دگران

[...]

کمال خجندی

عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند

عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند

خفته صبح ازل رفت پس پرده خواب

تا شبانگاه ابد زنده دلان بیدارند

موسی از طور تجلی ارنی گفت و گذشت

[...]

ناصر بخارایی

باده نوشان که چو من معتکف خمارند

وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند

ابر می‌گرید و مرغان چمن می‌زارند

هوس سرو و گل، آن‌ها که چو ناصر دارند

قاسم انوار

اندرین دور، که مستان طریقت خوارند

گرچه خوارند ولی خوشدل وبرخوردارند

طرفه حالیست که مستان طریقت مادام

باده از جام بریزند ولی کج دارند

هر که در راه طریقت بفنایی نرسید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

معرفی ترانه‌های دیگر