ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان
ما را به ما گذارید باران و مهربانان
از بیم بد زبانان بردن نمی توانیم
الا به زیر لبها نام شکر دهانان
با چشم و غمزه تو افتاده جان شیرین
همچون مویزه امانت در دست ترکمانان
خال تو خورد خونم تا داشت باغ آن رخ
آری حرام خواره باشند باغبانان
چشمان بکشتن ما تا چند رنجه سازی
بخشای نا توانی بر جان ناتوانان
در زلف تو مقید جانیست هر تنی را
بگذار تا نشانند آن زلف جان فشانان
دلبر چو خط برآرد سوزد کمال جانت
این حرف یاد دارم از نا نوشته خوانان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و سختیهای آن اشاره دارد. شاعر در آن بیان میکند که به عشق معشوق دل بسته و از آسیبها و رنجهای ناشی از زبانهای بد دوری نمیکند، بلکه سعی دارد زیباییها را در دل نگه دارد. او به تأثیر عطر و زلف معشوق بر جان انسانی اشاره میکند و از دلزدگی و رنجهای ناشی از عشق سخن میگوید. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عشق موجب سوز و گداز در دل میشود و باید یاد داشت که زندگی با این همه دشواری چه زیباییهایی دارد.
هوش مصنوعی: ما دوباره دلمان را به دست عاشقانی سپردهایم که برای ما سختیها و غمها را تحمل میکنند. ای دوستان و مهربانان، لطفاً ما را به حال خود بگذارید.
هوش مصنوعی: از ترس بدگویی و حرفهای زبانزنان نمیتوانیم هیچ کاری انجام دهیم، مگر اینکه با隐طس صحبت کنیم و نام خوبیها را با احتیاط بگوییم.
هوش مصنوعی: چشمان و نگاه تو باعث شده جان شیرین من مانند میوهای رسیده در دستان وسوسهانگیز دشمنان قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: خال تو باعث شد که خونم ریخته شود، تا آن زمان که باغ آن چهره زیبا در دست عیاشها باشد، باغبانان باغ را به تباهی میکشانند.
هوش مصنوعی: چشمان تو همچنان ما را دچار رنج و زحمت میکنند، تا کی باید این درد و ناتوانی را بر جان ضعیفان تحمیل کنی؟
هوش مصنوعی: در موهای تو، کسی نمیتواند دل ببندد. بگذار دیگران هرطور که میخواهند به آن موها نگاه کنند و حال و هوای عاشقانهاش را احساس کنند.
هوش مصنوعی: وقتی محبوب خطی برانگیزد، تمام جانت به شدت میسوزد. این جمله را به خاطر دارم از کسانی که خطوط ناگفته را میخوانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان
بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان
دلداده را ملامت گفتن چه سود دارد
[...]
ای مرغ صبح بشکن ناقوس پاسبانان
تا من دمی برآرم اندر کنار جانان
در خواب کن زمانی آسودگان شب را
کآن ماه رو نترسد زآواز صبح خوانان
ای کاشکی رقیبان دانند قیمت تو
[...]
حاشا که زنده مانم از جور غیر و جانان
شمعی بگو چه سازد با آستین فشانان
از جور خوبرویان مشکل رهند عشاق
این فرقه جانسپاران و آنقوم جانستانان
کی حل عقده عشق زاهل خرد برآید
[...]
پیران ز چاره عاجز در کار این جوانان
کاینان به سحر و اعجاز گشتند درس خوانان
بیمهر ساقی ما جز خون نکرد در جام
شرب مدام اینست در بزم مهربانان
بانی بگوی نائی اسرار دل کماهی
[...]
دردا که ماند در دل بس حسرت از جوانان
آوخ که سوخت جان ها بر داغ مهربانان
تن کی سبک پی از بند دل گرانان
خفته خبر ندارد سر در کنار جانان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.