مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
تو مُستریح و به افسوس میرود ایام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام؟
ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست
مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام؟
به کام دل نفسی با تو التماس من است
بسا نفس که فرو رفت و برنیامد کام
مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مُقام
چه دشمنی تو؟ که از عشق دست و شمشیرت
مُطاوِعت به گریزم نمیکنند اَقدام
ملامتم نکند هر که معرفت دارد
که عشق میبستاند ز دست عقل زمام
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام
اگر زبان مرا روزگار دربندد
به عشق در سخن آیند ریزههای عِظام
بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت؟
گر این سخن برود در جهان نماند خام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و درد جدایی خود سخن میگوید. او با حسرت به گذر زمان اشاره دارد و lament میکند که هیچکس از حال دوستانش باخبر نیست. شاعر عشق را فراتر از عقل میداند و میگوید که هیچ امیدی به وصال یا جدایی ندارد. احساس میکند که حتی در درون خود نیز راهی ندارد و هیچ کجا برایش امن نیست. در نهایت، او از غم و اندوه خود مینالد و میگوید که اشعارش نیز اگر به دنیا برود، باز هم از درونش نمیتوان به راحتی بیرون آمد.
هوش مصنوعی: من همیشه منتظر تو هستم و با گوشهای attentive به پیامهایت توجه میکنم، اما ای کاش زمان به خوبی میگذشت.
هوش مصنوعی: در شبها از من نپرس که چگونه عاشقانم شب را به صبح و روز را به شب میگذرانند.
هوش مصنوعی: دل من را از محبت تو پر کردی و هر جا که زیبایی باشد، من فقط به تو عشق میورزم. چه نیازی به بقیه زیباییها دارم؟
هوش مصنوعی: در دل امیدوارم که تجربهای شیرین با تو داشته باشم. اما بارها نفسهایی بوده که در گلو مانده و نتوانستهام آنها را بیرون بیاورم.
هوش مصنوعی: من نه خوشبختی همدلی را دارم و نه نگرانی جدایی را، نه توانایی رفتن از این مکان را دارم و نه جایی برای اقامت.
هوش مصنوعی: دشمن تو چه کسی است؟ که حتی از عشق و عشقورزیام نتوانم از زیر بار دست و شمشیر تو فرار کنم.
هوش مصنوعی: کسی که به عشق و محبت آگاه است، نباید از من سرزنش کند؛ زیرا عشق نیرویی است که از عقل و منطق فراتر میرود و زمام اختیار را در دست میگیرد.
هوش مصنوعی: مرا که با تو صحبت میکنم و صحبت تو را میشنوم، نه گوش من توانایی درک دارد و نه هوش من قادر به پرسش و پاسخ است.
هوش مصنوعی: اگر روزگار زبان مرا ببندد، عشق در کلامم چنان پیداست که حتی کوچکترین جزئیات زندگیام را نیز بیان خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در آتش دلسوزیها و غمهای سعدی، کدام دل است که نسوزد؟ اگر این سخن در جهان پخش شود، دیگر چیزی در این دنیا باقی نمیماند که ناتوان و بیاثر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خوانش آقای لیله کوهی
بیت 9 مصرع دوم به عشق در سخن آیند ریزههای عظام – آیند به صورت آید خوانده شده. هم معنا و هم وزن دچار اشکال شده است.
خوانش خانم عندلیب
بیت ششم چه دشمنی تو که از عشق دست و شمشیرت – دشمنی با کسرۀ آخر خوانده شده (دشمنیِ)
در مصرع دوم خوانش «میبستاند» ایراد دارد
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
[...]
سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای
چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر
بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام
بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز
امین ملت و ملت بدو گرفته نظام
سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر
[...]
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
[...]
بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
بر من آمد وقت سپیده دم به سلام
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده بام
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.