گنجور

 
سعدی

دامن جامه که در خار مغیلان بگرفت

گر تو خواهی که به تندی برهانی بدری

یار مغلوب که در چنگ بداندیش افتاد

یاری آنست که نرمی کنی و لابه‌گری

ور به سختی و درشتی پی او خوای بود

تو از ان دشمن خونخواره ستمکارتری

کو هنوز از تن مسکین سر مویی نازرد

تو به نادانی تعجیل سرش را ببری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode