خاک پایت دوست دارد روی من
نیست عیب ای دوستان حب الوطن
خاک گشتم این سخن چندان رقیب
در دهن داری که خاکت در دهن
آرزوی ماست زلفت بشکنش
در جهان یک آرزوی ما شکن
گفته دیگر نسوزم جان تو
جان من دیگر چه باشد سوختن
کاری برای من خسم تو آنشی چند انتظار
در دل من ز انتظار آتش مزن
ای رفیب ار چشمم از سر بر کنی
چشم ازو گر بر کنم چشمم بکن
عقل و دل گفتم که دزدید از کمال
زیر لب خندان چه دانم گفت من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به محبت و عشق به وطن اشاره دارد و بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به خاک و زادگاهش است. شاعر با اشاراتی به آرزوی عشق و وابستگی به وطن، به دشواریهای عشق و انتظار میپردازد. او از درد جدایی و عذاب ناشی از آن مینالد و به خسمی (دشمن) که در دلش آتش ایجاد میکند اشاره دارد. در نهایت، شاعر به رابطه میان عقل و دل و دزدی احساسات میپردازد و از مفاهیم زیبایی و عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: خاک پای دوست به من افتخار میدهد، اما عیب کار اینجاست که عشق به وطن در من دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: من به درجهای از فرسودگی و خاکی بودن رسیدهام که تو در مورد من اینقدر صحبت میکنی که انگار خودت هم به خاک مبدل شدهای.
هوش مصنوعی: خواسته ما این است که زلفت را بشکنی، تا در دنیا یک آرزوی ما به تحقق بپیوندد.
هوش مصنوعی: اگر بگویم دیگر به خاطر تو دلی نمیسوزانم، خود جان من دیگر چه معنایی دارد که بسوزانم؟
هوش مصنوعی: از تو خواستهای دارم که بیسبب دل مرا نرنجانی. دلم پر از انتظار است و این انتظار به قلبم آتش میزند، پس بیمحل این آتش را بیشتر نکن.
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر تو چشم از من بگردانی، من نیز چشمانم را از تو برمیگردانم.
هوش مصنوعی: عقل و دل با هم صحبت کردند و من از آنها پرسیدم که چرا کمال را دزدیدند. دل در پاسخ به من با لبخند گفت که نمیدانم!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کشتیی بر آب و کشتیبانش باد
رفتن اندر وادیی یکسان نهاد
نه خله باید، نه باد انگیختن
نه ز کشتی بیم و نه ز آویختن
چرخ پنداری بخواهد شیفتن
زان همی پوشد لباس پر دَرَن
شاخ را بنگر چو پشت دل شده
برگ را بنگر چو روی ممتحن
ابر آشفته برآمد وز دمن
[...]
این دل و جان طبیعت سنج را
یک زمان از می طریقت سنج کن
دوستان را بند گردان از وفا
ورنه باری از جفا دشمن من
چون نکردی یک زبانی لاله وار
ده زبانی نیز چون سوسن مکن
بد خوئی با هیچ کس هرگز مکن
[...]
آب بنمایم ز وهم خویشتن
رازها دانم بسی زین بیش من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.