ساقی سیمتن چه خسبی خیز
آب شادی بر آتش غم ریز
بوسهای بر کنار ساغر نه
پس بگردان شراب شهدآمیز
کابر آذار و باد نوروزی
درفشان میکنند و عنبربیز
جهد کردیم تا نیالاید
به خرابات دامن پرهیز
دست بالای عشق زور آورد
معرفت را نماند جای ستیز
گفتم ای عقل زورمند چرا
برگرفتی ز عشق راه گریز
گفت اگر گربه شیر نر گردد
نکند با پلنگ دندان تیز
شاهدان میکنند خانه زهد
مطربان میزنند راه حجیز
توبه را تلخ میکند در حلق
یار شیرین زبان شورانگیز
سعدیا هر دمت که دست دهد
به سر زلف دوستان آویز
دشمنان را به حال خود بگذار
تا قیامت کنند و رستاخیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گرچه زردست همچو زر پشیز
یا سفیدست همچو سیم ارزیز
منم امروز بسته در سمجی
چشم بر دوخته چو مار گریز
هست پیراهنی و شلواری
نیست بر هر دو نیفه و تیریز
بر جهان دارم و روا دارم
[...]
ای سنایی به گرد حران گرد
تا بیابی ز جود ایشان چیز
نزد نادیدگان و نااهلان
کی بود بذل و همت و تمییز
کودک خرد بیخرد بدهد
[...]
نرگسم وعده کرد و داد پیاز
شکرم وعده کرد و داد مویز
عوض در بمن نمود شبه
بدل زر بمن رسید پشیز
نیست انبان بی سر و پایان
[...]
پلپلی چند را بر آتش ریز
غلغلی در فکن به آتش تیز
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.