گنجور

 
کمال خجندی

به من عید شد مبارک باد

عیدی عاشقان چه خواهی داد

عیدی و عید ما مه رخ تست

عید ما بی رخ تو عید مباد

گفته پرسم از تو عید دگر

. کاین وعده هم بعید افتاد

جانم از غم رهان چون عید رسید

عبد زندانیان کنند آزاد

عید شد بگذر از وعید کمال

عید سازند خاطر همه شاد

 
 
 
زبان با ترانه
رودکی

شاد زی با سیاه‌چشمان، شاد

که جهان نیست جز فسانه و باد

ز آمده شادمان بباید بود

وز گذشته نکرد باید یاد

من و آن جعدموی غالیه‌بوی

[...]

شهید بلخی

گر فراموش کرد خواجه مرا

خویشتن را به رقعه دادم یاد

کودک شیر‌خواره تا نگریست

مادر او را به مهر شیر نداد

فرخی سیستانی

هر که بود از یمین دولت شاد

دل بمهر جمال ملت داد

هر که او حق نعمتش بشناخت

میر مارا نوید خدمت داد

طاعت آن ملک بجا آورد

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ابوالفضل بیهقی

پادشاهی برفت پاک سرشت‌

پادشاهی نشست حورنژاد

از برفته‌ همه جهان غمگین‌

وز نشسته‌ همه جهان دلشاد

گر چراغی ز پیشِ ما برداشت‌

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه