|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جشن عید و شادیهای آن است. شاعر عید را به عنوان زمانی برای عشق و محبت میداند و میپرسد که عیدی عاشقان چه خواهد بود. او تأکید میکند که عید واقعی زمانی است که معشوق در کنار باشد و بدون او، عید بیمعناست. شاعر همچنین حسرتهایی از عیدهای گذشته را ابراز میکند و امیدوار است تا غمها کنار برود و همه شاد شوند. در نهایت، عید را فرصتی برای آزادی و خوشحالی میداند.
هوش مصنوعی: به من عید مبارک شده است، عید عاشقان چه چیزی به من تقدیم میکنی؟
هوش مصنوعی: عید و شادی ما به خاطر چهره زیبای تو است، اگر چهره تو در عید نباشد، آن عید برای ما مبارک نخواهد بود.
هوش مصنوعی: میخواهم از تو بپرسم که عید دیگری چه زمانی خواهد بود، زیرا این وعده هم به نظر دور از دسترس میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی عید میرسد، روح من از غم آزاد میشود و مثل کسانی که از زندان رهایی مییابند، احساس آزادی و شادابی میکنم.
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده است، پس از تهدیدها و وعدهها عبور کن، چرا که عید باعث شادابی و خوشحالی همه میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاد زی با سیاهچشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
[...]
هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
هر که او حق نعمتش بشناخت
میر مارا نوید خدمت داد
طاعت آن ملک بجا آورد
[...]
پادشاهی برفت پاک سرشت
پادشاهی نشست حورنژاد
از برفته همه جهان غمگین
وز نشسته همه جهان دلشاد
گر چراغی ز پیشِ ما برداشت
[...]
آن شنیدی که حیدر کرار
کافران کشت و قلعه ها بگشاد
تا نداد او دو قرص نان جوین
هفده آیت خداش نفرستاد
روزگاریست سخت بی فریاد
کس گرفتار روزگار مباد
شیر بینم شده متابع رنگ
باز بینم شده مسخر خاد
نه به جز سوسن ایچ آزادست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.