لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
سعدی

چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام

ز توبه خانه تنهایی آمدم بر بام

نگاه می‌کنم از پیش رایت خورشید

که می‌برد به افق پرچم سپاه ظلام

بیاض روز برآمد چو از دواج سیاه

برهنه بازنشیند یکی سپیداندام

دلم به عشق گرفتار و جان به مهر گرو

درآمد از درم آن دلفریب جان آرام

سرم هنوز چنان مست بوی آن نفس است

که بوی عنبر و گل ره نمی‌برد به مشام

دگر من از شب تاریک هیچ غم نخورم

که هر شبی را روزی مقدر است انجام

تمام فهم نکردم که ارغوان و گل است

در آستینش یا دست و ساعد گلفام

در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی

ندانی آب کدام است و آبگینه کدام

بیار ساقی دریای مشرق و مغرب

که دیر مست شود هر که می خورد به دوام

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم

شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام

به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی

که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام

رها نمی‌کند این نظم چون زره درهم

که خصم تیغ تعنت برآورد ز نیام

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل ۳۵۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل ۳۵۶ به خوانش مهدی سروری
غزل ۳۵۶ به خوانش عندلیب
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۳۵۶ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سعدی

همین شعر » بیت ۱

چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام

ز توبه خانه تنهایی آمدم بر بام

عبید زاکانی

به گوش هوش من آمد خروش نوبت شاه

ز توبه خانهٔ تنهائی آمده بر بام

رودکی

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
کسایی

سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای

چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام

همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر

بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام

عنصری

امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام

بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام

بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز

امین ملت و ملت بدو گرفته نظام

سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ابوسعید ابوالخیر

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند

[...]

فرخی سیستانی

بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام

بر من آمد وقت سپیده دم به سلام

درست گفتی کز عارضش برآمده بود

گه فرو شدن تیره شب سپیده بام

ز عود هندی پوشیده بر بلور زره

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه