ساقی بده آن کوزهٔ یاقوتِ روان را
یاقوت چه ارزد بده آن قوتِ روان را
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را
ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبور میان را
زین دست که دیدار تو دل میبرد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را
یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را
وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده
تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را
سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست
کز شادی وصل تو فرامُش کند آن را
ور نیز جراحت به دوا باز هم آید
از جای جراحت نتوان بُرد نشان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از سعدی به حس عاشقانه و عواطف عمیق انسانی میپردازد. شاعر از ساقی میخواهد که کوزهای از شراب سرخ (یاقوت) را به او بدهد و به نوعی به بالابردن روحیه و فراموشی غم و اندوه اشاره میکند. او میگوید که تا زمانی که مست نباشیم، نمیتوانیم بار غم یار را به دوش بکشیم. همچنین به زیبایی و جذابیت ویژگیهای معشوق اشاره کرده و میگوید که زیبایی او باعث آرامش دلهاست و توصیف میکند که هرچقدر هم بخواهیم از زیبایی او بگوییم، زبان ما قاصر است.
شاعر همچنین از عشق و فراق صحبت کرده و نشان میدهد که درد فراق او را زجر میدهد، اما از شادی وصال هم ناامید نیست. او در آخر بر این نکته تأکید میکند که حتی اگر زخم عشقی هم که دارد به دارو جواب دهد، نمیتواند نشانه آن را فراموش کند.
ای ساقی، کوزهٔ شرابِ سرخ را که مانند یاقوتِ مذاب است، بیاور و به من بده. یاقوت در برابر شراب چه ارزشی دارد؟ آن شرابی را که غذای روح است به من بده. - منبع: شرح غزلهای سعدی
ابتدا پدرِ پیر از آن پیالهٔ بزرگ پیدرپی مینوشد تا لافزنان برای شرابنوشی به جوان خرده نگیرند. [ رطل = پیاله بزرگ شراب / مدعیان = جمع مدعی به معنی ادعاکننده و لافزن و کسی که دعوی هنر و عشق کند ولی کممایه و دروغگوست. ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
تا از عشق سرمست نباشی، توانِ حملِ غمِ یار را که بهسانِ بار است، نخواهی داشت. آری، شتر هنگامی که مست باشد بارِ سنگین را بهراحتی حمل میکند. [ مست = بیخویش و عاشق / شترِ مست = شتر به شهوتآمده و جفتخواه / بار گران = بارِ سنگین و بزرگ ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
ای کسی که طلعتِ زیبای تو موجبِ آرامش دلِ مردمِ دنیاست. شایسته است که مردم جهان بدون وجودِ چهرهات دنیا را نبینند. یعنی دنیا بیروی تو ارزش دیدن ندارد. [ شاید = شایسته و سزاوار ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
در باب زیبایی ظاهر و ژرفای باطن و سیرت تو چه میتوان گفت؟ بهراستی زیبایی تو زبان را از ستودنت ناتوان کرده است، یعنی زبان قادر به وصفِ تو نیست. [ صورت و معنی = ظاهر و باطن، صورت و سیرت / حسن = جمال و زیبایی ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
زنبور عسل که شایستهترین موجود در تولید شهد است؛ در برابر شیرینی لبان تو عسلی به کمر دوخته و برای خدمت به آنها کمر بسته است. یعنی لبانت از شهد شیرینتر است. [ مگسِ نحل = مگس انگبین، زنبور عسل / شهد = عسل و شیرینی / زنبور میان را = میان و کمر زنبور را / عسلی = پارچهٔ زردی که یهودیان به جهت امتیاز از فِرق دیگر بر دوش اندازند و این لفظ عربیالاصل است و آن را لباس عسلی و جامهٔ عسلی هم گویند. ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
اینگونه که چهرهٔ تو آدمی را شیفته و بیقرار میکند، بیم آن میرود که سرانجام نتوانم از دست تو جان سالم بدر برم. [ زین دست = بدین منوال، این چنین / دیدار = چهره و صورت / ترسیدن = بیم داشتن و مطمئن بودن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
بنابراین یا با تیری که موجب هلاک است، دلِ خستهام را آماج قرار میدهی و هلاکم میکنی یا جان میدهم تا تیر امان از تو دریافت کنم. [ تیر هلاک = تیری که سبب هلاکت و نابودی گردد، تیر خلاص / جان دادن = مردن / تیر امان = سلاطین چون کسی را امان دهند و خواهند که مزاحمتی از لشکریان به او نرسد، تیری که نام پادشاه بر آن نقش کرده باشد، از جعبه خاص به او دهند و این نشان امان باشد. (لغتنامه) ] - منبع: شرح غزلهای سعدی
و آنگاه که خواستی مرا با تیر بزنی از این امر آگاهم کن تا پیش از زدن، دست و کمان تو را به شکرانه توجه به من بوسه دهم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
سعدی از دردِ دوری تو آنچنان متحمّلِ رنج و سختی شده است که حتّی شادی وصل تو نمیتواند آن را از خاطر وی بزداید. - منبع: شرح غزلهای سعدی
واجآرایی: تکرار حرف "ج" / تناسب: جراحت، دوا / و اگر هم زخم به کمکِ دارو التیام یابد، از محلِ زخم نمیتوان نشان آن را زایل ساخت. یعنی همیشه اثر داغِ عشق تو بر هستی ما باقی خواهد ماند. [ ور نیز = بعد از این، همچنین / بازِ هم آمدن = به هم آمدن، التیام یافتن ] - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی/ دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
[...]
ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را
ایزد به تو دادهست زمین را و زمان را
بردار تو از روی زمین قیصر و خان را
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
آسان گذران کار جهان گذران را
زیرا که جهان خواند خردمند جهان را
پیراسته می دار به هر نیکی تن را
آراسته می خواه به هر پاکی جان را
میدان طمع جمله فرازست و نشیب است
[...]
نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک
چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ
[...]
آراست جهاندار دگرباره جهان را
چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را
فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را
ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.