فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ز آهم سوخت بیمهر رخت مه، دوش کوکب هم» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «م» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: باسمک اللهم یا فتاح ابواب المنا
شماره ۲: ای ذکر ذوق بخش تو زیب زبان ما
شماره ۳: ای بسته دانش تو زبان سوآل ما
شماره ۴: زهی فیض وجود از پرتو ذات تو عالم را
شماره ۵: بکه نسبت کنم آن سرو صنوبر قد را
شماره ۶: مکش بر دیده ای خورشید خاک آن کف پا را
شماره ۷: چو از غم کنم چاک پیراهنم را
شماره ۸: ز ضعف تاب تردد دگر نماند مرا
شماره ۹: چه گونه فاش نگردد غم نهانی ما
شماره ۱۰: بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را
شماره ۱۱: نهان میسوخت چون شمع آتش دل رشته جان را
شماره ۱۲: با خود ای جان در غمش همدم نمی خواهم ترا
شماره ۱۳: شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را
شماره ۱۴: چنان بنهفته ضعف تن مرا لطف بدن او را
شماره ۱۵: عشقت از دایره عقل برون کرد مرا
شماره ۱۶: عشق حیران بتان سیمبر دارد مرا
شماره ۱۷: ساقیا می ده که حرفی ز آن دهان گویم ترا
شماره ۱۸: خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما
شماره ۱۹: بهار آمد صدایی برنمیآید ز بلبلها
شماره ۲۰: روزی که پیش خویش نبینم حبیب را
شماره ۲۱: تحیر بست در شرح غم عشقت زبانم را
شماره ۲۲: ز آتشینرویی جدا میافکند دوران مرا
شماره ۲۳: از زبانت می رسد هر لحظه آزاری مرا
شماره ۲۴: کرد عشق ای خون دل در کوی او رسوا مرا
شماره ۲۵: دل ز من مستان نمی خواهم که غم باشد ترا
شماره ۲۶: شبی آمد به خوابم یار و برد از دیده خوابم را
شماره ۲۷: بستی گره از بهر جفا زلف دو تا را
شماره ۲۸: نی دل و دین ماند نه صبر و شکیبایی مرا
شماره ۲۹: من به غم خو کردهام جز غم نمیباید مرا
شماره ۳۰: نم نماند از تاب خورشید رخت در خاک ما
شماره ۳۱: گر سر کویت شود مدفن پس از مردن مرا
شماره ۳۲: به دل از گلعذاری خارخاری کردهام پیدا
شماره ۳۳: تا بوده ایم همدم غم بوده ایم ما
شماره ۳۴: نشان تیر آهم گشتهای آسمان شبها
شماره ۳۵: نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ما را
شماره ۳۶: از آن رو دوست میدارم خط رخسار خوبان را
شماره ۳۷: ای آنکه آفت دل و جان و تنی مرا
شماره ۳۸: گلرخا، نوش لبا، سیم برا، سرو قدا
شماره ۳۹: گر نباشد قید آن گیسوی خم بر خم مرا
شماره ۴۰: هیچگه بر حال من رحمی نمیآید ترا
شماره ۴۱: چون شمع سوخت آتش محنت تن مرا
شماره ۴۲: این که در سر هوس آن قد رعناست مرا
شماره ۴۳: چشم بگشادم ببالایت بلا دیدم ترا
شماره ۴۴: سویم شب هجران گذری نیست کسی را
شماره ۴۵: بر باد مده سلسله مشک فشان را
شماره ۴۶: رسم زهد و شیوه تقوی نمی دانیم ما
شماره ۴۷: نهفتن در دل و جان درد و داغ آن پریوش را
شماره ۴۸: عشق مضمون خط لوح جبین است مرا
شماره ۴۹: هست می گویند خالی آن غدار آل را
شماره ۵۰: شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
شماره ۵۱: باز خونبارست مژگانم نمیدانم چرا
شماره ۵۲: درد رسوایی نخواهد داشت درمان ای طبیب
شماره ۵۳: غمت در سینه ام جا کرد چون بیرون شود یارب
شماره ۵۴: مرا ای شمع میل گریه شد در هجر یار امشب
شماره ۵۵: گر گریزم دم بدم بر آتش دل دیده آب
شماره ۵۶: نیست تا صبح بجز فکر تو کارم همه شب
شماره ۵۷: تندست یار و بی سببی می کند غضب
شماره ۵۸: ای همه دم بزم تو جای رقیب
شماره ۵۹: کی توانم رست در کویت ز غوغای رقیب
شماره ۶۰: قرآن صفات جاه و جلال محمد است
شماره ۶۱: جانم در آن آرزوی وصال محمد است
شماره ۶۲: ماه من نخل قدت سرو خرامان منست
شماره ۶۳: بهر صید آن ترک بدخو بر سمند کین نشست
شماره ۶۴: صیقل آیینه دلها نم چشم ترست
شماره ۶۵: عمر دراز من که پریشان گذشته است
شماره ۶۶: ای دل بسی ز محنت هجران نمانده است
شماره ۶۷: پیش عاقل قصه درد من و مجنون یکیست
شماره ۶۸: زلال فیض بقا رشحه ز جام منست
شماره ۶۹: سرو را همچو قدت شیوه رعنایی نیست
شماره ۷۰: مه دلاک من آیینه اهل نظر است
شماره ۷۱: خورشید بسی خاکنشین شد به هوایت
شماره ۷۲: باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست
شماره ۷۳: تن که از تیر تو چون زنجیر روزن روزنست
شماره ۷۴: در هجر یار حال دل زار مشکل است
شماره ۷۵: مه من شام غمت را سحری پیدا نیست
شماره ۷۶: ای طربخانه دل خلوت سلطان غمت
شماره ۷۷: هر زمان حال من از عشق تو دیگرگون است
شماره ۷۸: شده ام بسته گیسوی شکن پر شکنت
شماره ۷۹: بتی که شیوه خوبی به از تو داند نیست
شماره ۸۰: گل بباغ آمد ولی از عمر خود کامی نیافت
شماره ۸۱: گر نقابی نبود مهر رخش را غم نیست
شماره ۸۲: بگل خطت چو نقابی ز مشک ناب انداخت
شماره ۸۳: از جان بدود دل غم خالت برون نرفت
شماره ۸۴: برگ گل کز هر طرف آرایش دستار تست
شماره ۸۵: آزمودم عشق خوبان را بلایی بوده است
شماره ۸۶: ازان درین چمنم میل گلعذاری نیست
شماره ۸۷: غیر ناکامی ز محبوبان مرا مطلوب نیست
شماره ۸۸: سایه ات را متصل ذوق وصالت حاصل است
شماره ۸۹: دل الفت تمام بآن خاک در گرفت
شماره ۹۰: هوای خاک درت باز در سر افتادست
شماره ۹۱: بر جان ما جفای نکویان ز حد گذشت
شماره ۹۲: در دل لاله غمت آتش سودا انداخت
شماره ۹۳: کم التفاتی خوبان بعاشقان ستم است
شماره ۹۴: هست با خلعت گلگون قدت ای حور سرشت
شماره ۹۵: تا غایبی تو مجلس ما را حضور نیست
شماره ۹۶: سنگ بیداد بتان آیینه دل را شکست
شماره ۹۷: ذوق وصلت یافت دل از ساقی و ساغر گذشت
شماره ۹۸: نی همین صد روزن از تیر تو بر جسم من است
شماره ۹۹: به حال زار من آن ماه را نگاهی نیست
شماره ۱۰۰: من نگویم چون قدت سروی ز بستان برنخاست
شماره ۱۰۱: ناله زاری که در دلها اثر دارد کجاست
شماره ۱۰۲: عاشقی رونق ز اطوار من حیران گرفت
شماره ۱۰۳: نه همین قد من از بار غم دور خم است
شماره ۱۰۴: در غمت کارم به چشم اشکبار افتاده است
شماره ۱۰۵: بی لبت قطع نظر کرده ام از آب حیات
شماره ۱۰۶: به دو گیسو مه روی تو نه چندان عجب است
شماره ۱۰۷: هجوم سیل سرشکم ز دل اثر نگذاشت
شماره ۱۰۸: امید بود که خواهد جفای یارم کشت
شماره ۱۰۹: بهترین سیرها سیر بیابان فناست
شماره ۱۱۰: جانی که هست رسته ز آزار او کجاست
شماره ۱۱۱: ما را بلای عشق تو عمریست آشناست
شماره ۱۱۲: هر کرا هست دلی سیمبری خواهد داشت
شماره ۱۱۳: ملولم از تو نمی پرسیم که حال تو چیست
شماره ۱۱۴: در عشق شهرتم سبب اشتهار تست
شماره ۱۱۵: هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوست
شماره ۱۱۶: دل دامن هوای تو محکم گرفته است
شماره ۱۱۷: اگر رسوا شدم رسواییم را شد فغان باعث
شماره ۱۱۸: با عارض تو شمع کشیدی زبان بحث
شماره ۱۱۹: حقه لعل لبش صد درد دارد در علاج
شماره ۱۲۰: ای مرضهای معاصی ز تو محتاج علاج
شماره ۱۲۱: کرد درد غیر را دلبر علاج
شماره ۱۲۲: عکس لبت نمود دلم کرد خون قدح
شماره ۱۲۳: مرا هرگه که پندی میدهد با چشم تر ناصح
شماره ۱۲۴: تنگ آمده بجلوه آهم فضای چرخ
شماره ۱۲۵: چند منعم کنی از عشق جوانان ای شیخ
شماره ۱۲۶: کسی در عاشقی از سوی پنهانم خبر دارد
شماره ۱۲۷: گره از کار من جز نالهای زار نگشاید
شماره ۱۲۸: با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود
شماره ۱۲۹: نیست چشم من کزو اشک جگرگون میچکد
شماره ۱۳۰: به رخسارت دمی دل دیده خونبار نگشاید
شماره ۱۳۱: خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو باشد
شماره ۱۳۲: بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید
شماره ۱۳۳: ز من آن مغبچه ترک دل و دین میخواهد
شماره ۱۳۴: بخاک پای تو تا ترک سر نخواهم کرد
شماره ۱۳۵: به حالم التفات آن ماهرو بسیار کم دارد
شماره ۱۳۶: یار ما را به ازین زار و حزین می خواهد
شماره ۱۳۷: عکس قد او آینه بربود خطا کرد
شماره ۱۳۸: ندانستم که آن ماه آن چنین راه ستم گیرد
شماره ۱۳۹: طمع جور دلم زان بت بدخو دارد
شماره ۱۴۰: خوب می دانم وفا از خود جفا از یار خود
شماره ۱۴۱: چو مشاطه بدست آن چین زلف خم بخم گیرد
شماره ۱۴۲: چه عجب گر به دل از تیغ تو بیداد رسد
شماره ۱۴۳: من که باشم که مرا کوی تو مسکن باشد
شماره ۱۴۴: درین محنت سرا آن به که عاقل خانه کم گیرد
شماره ۱۴۵: ملک را گر نظر بر قد آن سرو روان افتد
شماره ۱۴۶: محتاج وصال تو که باشد که نباشد
شماره ۱۴۷: شب هجران خیالت شمع محنت خانه من شد
شماره ۱۴۸: نه حبابست که پیدا ز سرشک ما شد
شماره ۱۴۹: چو بهر زینت آن گلچهره در آیینه میبیند
شماره ۱۵۰: خدا ز سرو قد او مرا جدا نکند
شماره ۱۵۱: هردم از شوق لب لعلت دلم خون میشود
شماره ۱۵۲: هر پریچهره که دوران به جهان میآرد
شماره ۱۵۳: پریرخان به جفا قصد جان ما مکنید
شماره ۱۵۴: ای که گویی که دلت خون نشود چون نشود
شماره ۱۵۵: بخت بد بیاختیار از کوی یارم میبرد
شماره ۱۵۶: در دل باختلاط کسانم هوس نماند
شماره ۱۵۷: بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید
شماره ۱۵۸: کلکی که صورت من و آن دلربا کشید
شماره ۱۵۹: نکویی گرد بادست این که بر من خاک میبارد
شماره ۱۶۰: هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن بود
شماره ۱۶۱: ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خون شد
شماره ۱۶۲: ببزم او سخن از درد من نمی گذرد
شماره ۱۶۳: تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند
شماره ۱۶۴: جان بیرون رفته را بویت به تن میآورد
شماره ۱۶۵: دوشم انیس خلوت گرمابه یار شد
شماره ۱۶۶: نشاطم میکشد چون از تنم پیکان برون آید
شماره ۱۶۷: ز سروت سایه گر بر من اندوهگین افتد
شماره ۱۶۸: در آینه چو عکسم بر صورتم نظر کرد
شماره ۱۶۹: دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد
شماره ۱۷۰: هر که چراغی ز برق آه ندارد
شماره ۱۷۱: ماه من کز لعل لب کامی به هر ناکام داد
شماره ۱۷۲: طعنه اغیار بهر یار می باید کشید
شماره ۱۷۳: یار از عاشق نمی باید که پروا شود
شماره ۱۷۴: تا مرا سودای شمع عارضت در سر نبود
شماره ۱۷۵: گاه لطفی مینماید گه جفایی میکند
شماره ۱۷۶: آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد
شماره ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نماند
شماره ۱۷۸: دل درون سینه دردت را به جان میپرورد
شماره ۱۷۹: گر بند بند ما چو نی از هم جدا کنند
شماره ۱۸۰: بی وجه نمی گریم گریه سببی دارد
شماره ۱۸۱: حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد
شماره ۱۸۲: دل اغیار بر من از غم جانانه میسوزد
شماره ۱۸۳: لطیفست آن پری آن به که از مردم نهان آید
شماره ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد
شماره ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین میباید
شماره ۱۸۶: میکنم اظهار غم ساقی شرابم میدهد
شماره ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باشد
شماره ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری برد
شماره ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد
شماره ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید
شماره ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک افکند
شماره ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره دارد
شماره ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ماه شد
شماره ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد
شماره ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی آید
شماره ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم بود
شماره ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواهی کشید
شماره ۱۹۸: به درد و محنت بسیار ما را یار میداند
شماره ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذیذ
شماره ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگر
شماره ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر
شماره ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگر
شماره ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر
شماره ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگر
شماره ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر
شماره ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دارد هنوز
شماره ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز
شماره ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز
شماره ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز
شماره ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز
شماره ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس
شماره ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس
شماره ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس
شماره ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس
شماره ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد کس
شماره ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش
شماره ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش
شماره ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش
شماره ۲۱۹: چه دعوی میکنی ای غنچه با لعل گهربارش
شماره ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجرانش
شماره ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش
شماره ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش
شماره ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار خویش
شماره ۲۲۴: روی میتابد ز من گر ماه تابان گویمش
شماره ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص
شماره ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض
شماره ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط
شماره ۲۲۸: به رندان از جهنم میدهد دایم خبر واعظ
شماره ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع
شماره ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد چراغ
شماره ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ
شماره ۲۳۲: به خود نگذاشتم دامان آن چابکسوار از کف
شماره ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هدف
شماره ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق
شماره ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق
شماره ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق
شماره ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق
شماره ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاشق
شماره ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک
شماره ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک
شماره ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاصل
شماره ۲۴۲: نه چندان است مرا در غم هجران تو حال
شماره ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل
شماره ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی تو مایل
شماره ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل
شماره ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل
شماره ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعجل
شماره ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل
شماره ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل
شماره ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل
شماره ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تنم
شماره ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن رفتم
شماره ۲۵۳: من که بیلالهرخی ساکن گلخن شدهام
شماره ۲۵۴: منم که بیتو گرفتار صد بلا شدهام
شماره ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن دیدم
شماره ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم
شماره ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دیدم
شماره ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لالهگون کردم
شماره ۲۵۹: نه از تیری که بر دل میزنی چندین فغان دارم
شماره ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمناکم
شماره ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم
شماره ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بستم
شماره ۲۶۳: به عزم طوف خاک درگهت از دیده پا کردم
شماره ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم
شماره ۲۶۵: جان را به لعل چون شکرت تا سپردهام
شماره ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجویم
شماره ۲۶۷: به دل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر بر بستم
شماره ۲۶۸: به یک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مستم
شماره ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش جانانم
شماره ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آوردم
شماره ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کردم
شماره ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشتم
شماره ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیدهایم
شماره ۲۷۴: آتشین رویی کز او چون شمع با چشم ترم
شماره ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواهم
شماره ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم
شماره ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون کنم
شماره ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توام
شماره ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می کنم
شماره ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو میکشم
شماره ۲۸۱: نوخطان را دوست میدارد دل دیوانهام
شماره ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گردم
شماره ۲۸۳: دمی بیسوز عشقت جان خود بر تن نمیخواهم
شماره ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم
شماره ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کردهایم
شماره ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم
شماره ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم
شماره ۲۸۸: ز آهم سوخت بیمهر رخت مه، دوش کوکب هم
شماره ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم
شماره ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم
شماره ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گردم
شماره ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم
شماره ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم
شماره ۲۹۴: نمیخواهم به او درد دل صد پاره بنویسم
شماره ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم
شماره ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم
شماره ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم
شماره ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم
شماره ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم
شماره ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی می برم
شماره ۳۰۱: میروم در سینه صد درد نهانی میبرم
شماره ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا نمیبینم
شماره ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم
شماره ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ایم
شماره ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل کنم
شماره ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که بریدم
شماره ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم
شماره ۳۰۸: از او پرسید سر آن دهان را، من نمیدانم
شماره ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم
شماره ۳۱۰: چو طفلان پیشهای جز گریه در عالم نمیدانم
شماره ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم
شماره ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها بردم
شماره ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار میگریم
شماره ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم
شماره ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم
شماره ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون باشم
شماره ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم
شماره ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم
شماره ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم
شماره ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم
شماره ۳۲۱: جفاکار است و خونریز آن بت بیدرد میدانم
شماره ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افتادهام
شماره ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم
شماره ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کردهام
شماره ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم
شماره ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم
شماره ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم
شماره ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم
شماره ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم
شماره ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم
شماره ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم
شماره ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن
شماره ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان
شماره ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین
شماره ۳۳۵: به جان دور از تو ای شمع از غم شبهای تارم من
شماره ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من
شماره ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید برون
شماره ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن
شماره ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزون
شماره ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمبر بر من
شماره ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون
شماره ۳۴۲: تو نیز افکنده ای ، ای چرخ ، مهر خود به ماه من،
شماره ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون
شماره ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن
شماره ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من
شماره ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من
شماره ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست این
شماره ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برون
شماره ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان است این
شماره ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم سفر بیرون
شماره ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار از من
شماره ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر از من
شماره ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن
شماره ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمیآید ز من
شماره ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من
شماره ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من
شماره ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من
شماره ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو
شماره ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو
شماره ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور از تو
شماره ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار او
شماره ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان درو
شماره ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من با او
شماره ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار او
شماره ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای او
شماره ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو
شماره ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو
شماره ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو
شماره ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه
شماره ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای
شماره ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پارهای
شماره ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه
شماره ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر مانده
شماره ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نهای
شماره ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای
شماره ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای
شماره ۳۷۷: به دردم یارب آن بیدرد درمان میکند یا نه
شماره ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته
شماره ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی
شماره ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی
شماره ۳۸۱: نه چندانم ضعیف از دوری خورشید رخساری
شماره ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی
شماره ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی
شماره ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی
شماره ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست همراهی
شماره ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی
شماره ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم میزنی
شماره ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افکن غمی
شماره ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری
شماره ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل تویی
شماره ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آرایی
شماره ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی
شماره ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی
شماره ۳۹۴: به یاد خاک درش گرچه ای سرشک دویدی
شماره ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه شنیدی
شماره ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همنشین باشی
شماره ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی
شماره ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری
شماره ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی
شماره ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پیمایی
شماره ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری
شماره ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دلی
شماره ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی
شماره ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی
شماره ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی
شماره ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی
شماره ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی
شماره ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی
شماره ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی
شماره ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی