زهی فیض وجود از پرتو ذات تو عالم را
کمال قدر تو برداشته از خاک آدم را
شب معراج تعظیم تو ثابت گشته بر انجم
بچرخ آورده ذوق پای بوست عرش اعظم را
رخت کرده شب معراج را از روز روشن تر
ز اشهب بگذرانده عزم اقبال تو ادهم را
نباشد هیچ صاحب وحی را توفیق معراجت
حریم قرب او ادنا مشخص کرده محرم را
عیار ارتفاع منزلت در راه قرب حق
ترا عرش است چرخ چارمین عیسی مریم را
طریق اتباعت راست جنت منزل ادنا
سبب شد این طریقت ، فتحِ ابوابِ جهنّم را
فضولی را دمادم هست عزم طوف درگاهست
چه باشد گر دهی انجامی این عزم دمادم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی تا بر جهان فضلست فرزندان آدم را
چو بر هر چشمه ای، حیوان وبر هر چاه، زمزم را
همی تابرخزان باشد بهی نوروز خرم را
چو بر خلدی وبر کرباس دیبار او ملحم را
همیشه تابه گیتی شادیی از پی بود غم را
[...]
شهید آن قد رعنا وصیت کرد همدم را
که بندد نیزه بالا در عزایش نخل ماتم را
اگر گویم که خاتم چون دهان اوست، از شادی
شود به زخم ناسورش علم سازد قد خم را
بدانی تا که شهد زندگانی نیست بی تلخی
[...]
ز ارباب تجرد نیست بر دل بار عالم را
سبکروحی فزون از حمل عیسی گشت مریم را
بهشت جاودان خواهی، به دل خوردن قناعت کن
که حرص دانه در دام بلا انداخت آدم را
اگر از دست احسان مرهم دل ها نمی گردی
[...]
ز پاس آشنایی، بهره نبود خلق عالم را
نمک خوردن، چو زخم از هم جدا سازد دو همدم را
به گرمیهای ظاهر، چشم دلسوزی مدار از کس
برای اهل ماتم، دل نسوزد شمع ماتم را
نباشد نقص دولت، یاری افتادگان کردن
[...]
خیال قرب غفلت دوری ازانس است محرم را
تبسمهایگندم چین دامن گشث آدم را
حوادثکج سرشتان را نبخشد وضع همواری
بود مشکلکشاکش ازکمان بیرون برد خم را
ز جرأت قطعکنگر مرد میدانگاه تسلیمی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.