نپرسد از من بی کس درین دیار کسی
کسی نیم که ز من گیرد اعتبار کسی
بشرط صبر بیوسف چو می رسد یعقوب
چرا کند گله از دور روزگار کسی
چو هست محنت هجران بقدر مدت عمر
چرا بوصل نباشد امیدوار کسی
گل مراد بر آرد اگر دهد آبی
ز ابر صبر بگلزار انتظار کسی
شعاع مهر محبت کمندها دارد
نمی رود سوی خوبان باختیار کسی
چه غافلی که ترحم نمی کنی یک بار
اگر برای تو میرد هزار بار کسی
ز سنگها که زدی بر سرم دهد یادم
مرا چو لوح نهد بر سر مزار کسی
سرود ذوق فضولی ز کس نمی شنوم
مگر نماند ز رندان باده خوار کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فغان که عمر سرآمد در انتظار کسی
که همچو عمر، دمی بیش نیست یار کسی
وفا بوعده گر این است امید گاهان را
کسی مباد بعالم امیدوار کسی
در آن دیار شدم خاک ره، که ننشیند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.