به حالم التفات آن ماهرو بسیار کم دارد
دل از کمالتفاتیهای او بسیار غم دارد
دمی از مهر بیند سوی من آن مه دمی از کین
به سان صبح تیغ التفات او دو دم دارد
چه خوش باغیست عالم پر گل و سوسن چه سود اما
گلَش بویِ تغیّر، سوسنَش رنگِ عدم دارد
نمیگردد خیال گرد راهش دور از چشمم
محال است این که خیزد گرد از جایی که نم دارد
از آن لطفیست بر من هر ستم عمریست کآن بدخو
ز بیم طعنه بر من لطف در رنگ ستم دارد
قدِ خم گشتهام را چرخ دور انداخت از کویش
کم افتد بر نشانه از کمان تیری که خم دارد
بساط عشق کم میماند از منصوبه خالی
فضولی نیست بازی عشقبازی صد الم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و غمانگیز شاعر اشاره دارد. شاعر از بیتوجهی معشوقش شکایت میکند و میگوید که این کممحلی دلش را پر از غم کرده است. او در توصیف زیباییهای جهان میگوید که اگرچه جهان پر از گل و زیبایی است، اما این زیباییها همچنان تغییرپذیر و ناپایدارند. شاعر نمیتواند افکارش را از معشوق دور کند و معتقد است که محبت و ستم معشوق به یکدیگر آمیختهاند. همچنین، شاعر از درد و رنج عشق و سختیهای آن میگوید و اشاره میکند که در عشق، درد و شادی به هم پیوسته هستند. در نهایت، او به کمبود عشق و اشتیاق اشاره میکند و میگوید که بازی عشق همواره با مشکلات و چالشها همراه است.
هوش مصنوعی: دل من بسیار غمگین است از بیتوجهی او، چرا که آن معشوق زیبا هرگز به حال من توجه نمیکند.
هوش مصنوعی: لحظهای آن ماه زیبا نگاهی مهربانانه به من میکند، اما لحظهای دیگر به مانند صبح، به خاطر کینه، تیغی از نگاهش میبارد. نگاهی که همواره دو حالت دارد.
هوش مصنوعی: جهان مانند باغی پر از گل و سوسن زیباست، اما چه فایدهای دارد وقتی که عطر این گلها نشاندهنده تغییر و تحول است و رنگ سوسنها به عدم و ناپایی تعلق دارد؟
هوش مصنوعی: اگر راهی دور از دید من باشد، حتی فکر آن هم برایم ممکن نیست، چرا که نمیتواند از جایی که رطوبت دارد، گرد و غبار برود.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که هر بیمهری و ظلمی که به من میشود، از سوی فردی بدخلق است که به خاطر ترس از تمسخر و سرزنش دیگران، به نوعی حسن نیت و محبت را در رفتار خود نشان میدهد. در واقع، این فرد حتی در رفتارهای ستمگرانهاش نیز نخواسته یا ناخواسته به من لطفی میکند.
هوش مصنوعی: سرم را در حبّ تو آنچنان خم کردهام که مانند تیر کمانی که خم شده است، دوری از تو بر نشانه نمیافتد. در واقع، چرخِ روزگار به من این خمیدگی را داده، اما این خمیدگی از تو چیزی کم نمیکند.
هوش مصنوعی: عشق همیشه پر از جذابیتها و پیچیدگیهاست و به نظر میرسد که خلأی در آن وجود ندارد. در این مسیر، بازی در عشق شامل چالشها و نکات ظریفی است که به هر کسی فرصتی میدهد تا عواطفش را نشان دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراق دیدن جانان دل و جانم دژم دارد
دلم پر آب و چین دارد تنم پر تاب و خم دارد
کسی کو گم کند یاری که ده خوبی بهم دارد
سزد گر نالد از دردش ولیکن سود کم دارد
ایا شاهی که تیغ تو زمین را زیر دم دارد
[...]
اگر صد همچو من گردد هلاک او را چه غم دارد
که نی عاشق نمییابد که نی دلخسته کم دارد
مرا گوید چرا چشمت رقیب روی من باشد
بدان در پیش خورشیدش همیدارم که نم دارد
چو اسماعیل پیش او بنوشم زخم نیش او
[...]
ز مژگان تو لوح سینه ها از خون رقم دارد
رقم سرخ است با چندین سیاهی کاین قلم دارد
به از دل خلوتی خواهم که پنهان سازمت آنجا
که از مژگان تو چون سبحه دلها ره بهم دارد
زبار منت احسان اگر آگه شوی دانی
[...]
نمیگردد به خاطر هیچ کس را فکر برگشتن
چه خاک دلنشین است این که صحرای عدم دارد
به ابرو الفتی پیوسته آن مژگان خم دارد
غلط کردم نگاهش دست بر تیغ ستم دارد
اشارت سنج بزم حیرتم از بی زبانیها
هر انگشتم زبان عرض حالی چون قلم دارد
دهان خنده چشم گریه گردد اهل غفلت را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.