گنجور

 
فضولی

خوش آنکه غم سیم‌بری داشته باشد

وز غم همه‌دم چشم تری داشته باشد

صاحب‌نظر آنست که چون چشم گشاید

با ماه‌لقایی نظری داشته باشد

ثابت‌قدم آنست که غافل ننشیند

در کوی محبت گذری داشته باشد

هر بی‌خبری را چه کنم بنده آنم

کز حال دل من خبری داشته باشد

با هیچ هنر نیست پسندیده من کس

گر عشق بورزد هنری داشته باشد

سهلست فراغت سگ آنم که همیشه

غمگین‌دل و خونین‌جگری داشته باشد

جان نذر غم عشق تو کردست فضولی

حاشا که خیال دگری داشته باشد