دمی بیسوز عشقت جان خود بر تن نمیخواهم
چو شمع از سوز دارم زندگی مردن نمیخواهم
اگر یار منی از غیر دامن کش که چون یوسف
گلی کز غیر دارد چاک در دامن نمیخواهم
نیم یعقوب کز اغیار پرسم یوسف خود را
ز غیرت بلکه بویش هم ز پیراهن نمیخواهم
چو یابد عکس او ز آیینه دل میبرم رشکی
از آنست این که این آیینه را روشن نمیخواهم
دلم بردی گرت لطفیست با من زنده مگذارش
چو میدانی که در وصل تو او را من نمیخواهم
چرا باید که سوزم ز آتش دل خانه هر شب
مقامی بعد ازین جز گوشه گلخن نمیخواهم
حریفان تا مزارم را نهند از درد گل بر گل
چو میرم جز در پیر مغان مدفن نمیخواهم
بلا از هر طرف رو بر من آرد هرکجا باشم
ز بیم این بلا در کوی او مسکن نمیخواهم
نمیخواهم کسی با دلبر من دوستی ورزد
فضولی هیچ کس را من به خود دشمن نمیخواهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی عمیق خود به معشوق سخن میگوید و میگوید که هیچ چیز جز عشق او برایش اهمیت ندارد. او خود را در آتش سوز عشق میبیند و معتقد است که نمیتواند از او جدا شود. شاعر از حسادت و غم ناشی از دوری از یار میگوید و تأکید میکند که نمیخواهد به کسی غیر از معشوقاش توجه کند. او بیان میکند که هیچ مکانی جز کنار یار را نمیتواند تحمل کند و حتی در مرگ نیز تنها خواهان آرامش در جوار معشوق است. در نهایت، شاعر از فضولی و دوستی دیگران با دلبری خود گریزان است و تنها به عشق خود وفادار میماند.
هوش مصنوعی: به هیچ عنوان نمیخواهم بدون عشق تو زندگی کنم، زیرا مانند شمع که با شعلهاش میسوزد، وجودم به عشق تو وابسته است و از مرگ در زندگی پر از سوز و گداز تو نمیترسم.
هوش مصنوعی: اگر تو دوست من هستی، از دیگران دوری کن؛ زیرا مانند یوسف که گل است و نمیخواهد دامنش پارگی از دیگران داشته باشد، من هم نمیخواهم از کسی غیر از تو در زندگیام نشانی داشته باشم.
هوش مصنوعی: من به دیگران نمیگویم از یوسف خود بپرسم، نه به خاطر غیرت، بلکه حتی بوی او را هم نمیخواهم.
هوش مصنوعی: وقتی تصویر او را در دل خود میبینم، از آن حسادت میکنم. دلیلش این است که نمیخواهم این دل همانند یک آینه روشن باشد.
هوش مصنوعی: اگر تو با من لطف کنی و دل مرا بربایی، پس به من اجازه نده که ستم بر من روا داری، چون میدانی که من هرگز به کسی جز تو فکر نمیکنم.
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر عشق دلم میسوزد و دیگر نمیخواهم جایی جز گوشهای دنج و آرام برای خود داشته باشم.
هوش مصنوعی: وقتی حریفان بر سر قبرم گلهای زیبا بگذارند و من از دنیا بروم، جز در زیر خاک مDefinitionsفرو میخواهم که در کنار پیر مغان است.
هوش مصنوعی: مشکلات و بلاها از هر سو بر من حملهور میشوند و هر جا که باشم، از ترس این بلا، دیگر در این کوه نمیخواهم سکونت کنم.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم کسی با معشوقهام ارتباط داشته باشد و به هیچگونه فضولیها و دخالتهای دیگران در این رابطه علاقهای ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو نبود روی جانان دیدهٔ روشن نمیخواهم
چه جای دیده روشن که جان در تن نمیخواهم
میفروز ای رفیق امشب چراغ این کلبهٔ غم را
که بیروی وی این ویرانه را روشن نمیخواهم
ز تار و پود هر جنسی تنش آزار میگیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.