نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار از من
که افکند از نظر برداشت چشم اعتبار از من
مگر از خاکساریهای من کردند آگاهش
که بنشستست بر آیینه طبعش غبار از من
نسودم بر کف پای لطیفش خار مژگان را
چه باشد موجب رنجیدن آن گل عذار از من
ازو این زهر چشم و چین ابرو نیست بی وجهی
ادای ناخوشی سر زد مگر بی اختیار از من
زنم سر بر زمین هر جا روم چون آب زین غصه
که دامن می کشد آن سرو می گیرد کنار از من
بدادم جان نکردم یار را رسوا بشرح غم
اگر می بود مجنون زنده می آموخت کار از من
فضولی کرد سرگردان مرا بی ماه رخساری
نمیدانم چه در دل داشت دور روزگار از من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنجش یار و دلیل آن سخن میگوید. او نمیداند چه کرده که معشوقش از او ناراضی شده و محبتش را از او گرفته است. شاعر به تواضع و احترام خود اشاره میکند و میگوید که شاید صحبتهای او باعث آگاهی معشوق از این تواضع شده باشد. همچنین به زیبایی محبوب اشاره کرده و از خود میپرسد که چه دلیلی میتواند باعث رنجیدن او باشد. شاعر ابراز میکند که محبت و جانش را برای یارش فدای کرده و حتی در غم این جدایی نمیتواند آرام شود. او در نهایت به این فکر میافتد که آیا روزگار به او ظلم کرده است یا نه. این شعر به احساسات عمیق و مشکلات عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه اشتباهی کردم که محبوب از من دلگیر شد و نگاه محبتآمیزش را از من گرفت.
هوش مصنوعی: آیا از humble بودن من باخبر شد که تمام ناپاکیها و غبارها را از روی دلش برداشت و به خود نگاه کرد؟
هوش مصنوعی: من هرگز بر پای نرم و لطیف او آرام نگرفتهام، پس چطوره که خار مژگانش میتواند باعث ناراحت شدن آن گل صورت شود؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که زهر چشم و زیبایی ابروهای او دلیل خاصی ندارد و به نظر میرسد که حالتی ناخوشایند از او بروز کرده، اما این رفتار به طور ناخودآگاه و بدون قصد از جانب من بوده است.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم، همسرم بر زمین میافتد و مانند آب در حال گریه است. این غصه که او از آن رنج میبرد، مانند سرو آرام و باوقار از من فاصله میگیرد.
هوش مصنوعی: من جانم را فدای یار کردم و او را رسوا نکردم. اگر مجنون زنده بود، از من میآموخت چگونه برای غمهایم شرح بدهم.
هوش مصنوعی: مرا بیتابی و بیخبر از حال خود کرده است. در چهرهام هیچ نوری نیست و نمیفهمم که در دل او چه می گذرد. روزگار دور و برم را پر کرده و از من دور شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوانی برد با خود آنچه میآمد به کار از من
خس و خاری به جا مانده است از چندین بهار از من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.