دل اغیار بر من از غم جانانه میسوزد
ز جور آشنا بر من دل بیگانه میسوزد
اگر سوزد دل پروانه خواهد بر زبان آرد
زبان شمع را سوز دل پروانه میسوزد
نزد ای شمع در فانوس آتش سوز بسیارت
نه ای چون من ، که کمتر آتشِ من خانه میسوزد
ز برق آه دل غافل مباش از سینهام ای جان
برون کش رخت خود امشب که این ویرانه میسوزد
سرشکم قطره قطره ز آتش دل محو می گردد
دریغ از خرمن عمرم که دانه دانه می سوزد
شبی افسانه شوق تو میگفتند در مجلس
مرا چون شمع هر شب شوق آن افسانه میسوزد
فضولی نیست غمخواری دل ویرانه را شبها
به جز داغی که هردم بر دل دیوانه میسوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از سوزش دل خود به خاطر غم و عشق سخن میگوید. او بیان میکند که دل دیگران به خاطر غم او میسوزد و از بیوفایی آشنا رنج میبرد. شاعر به مسأله سوختن دل پروانه و شمع اشاره میکند و میگوید که او نیز همچون پروانه در عشق میسوزد، در حالی که آتش دلش کمتر کسی را میسوزاند. او از آتش درون خویش و خرمن عمرش که در حال سوختن است، حسرت میخورد. همچنین به شوق و افسانه عشق اشاره دارد که در مجلسها مطرح میشود و هر شب دلش به خاطر آن شوق میسوزد. در نهایت، او تأکید میکند که هیچ کس جز خود او، غم و درد دل ویران او را در شبها نمیداند.
هوش مصنوعی: دلهای دیگران به خاطر غم عاشقانه من آتش میگیرد، در حالی که دل بیگانگان به خاطر ظلم و سختیهای نزدیکانم میسوزد.
هوش مصنوعی: اگر دل پروانه آتش بگیرد، او از عواطف و احساساتش درباره شمع صحبت خواهد کرد. این نشاندهندهی این است که دل پروانه به خاطر شمع دچار سوختگی و درد میشود.
هوش مصنوعی: ای شمع، تو در این فانوس آتش سوزی نمیکنی، اما آتش من کمتر از تو خانهام را میسوزاند، چون شمعی درخشان و پرشور هستی.
هوش مصنوعی: ای جان، فراموش نکن که در دل من آتشی شعلهور است. امشب از سینهام بیرون بیا و خودت را نجات بده، زیرا این ویرانه در حال سوختن است.
هوش مصنوعی: حسرت میخورم که اشکهایم به آرامی به خاطر آتش عشق در دلم ناپدید میشوند و عمرم مانند دانههای خشکی که یکی یکی در آتش میسوزند، از بین میرود.
هوش مصنوعی: در یک شب، داستان عشق تو را در مجلسی برای من میگفتند. من مثل شمعی در هر شب به خاطر آن داستان عشق میسوزم و دلم برایش میتپد.
هوش مصنوعی: غمخواری برای دل ویران، در شبها هیچ فایدهای ندارد جز اینکه دایماً بر دل دیوانهای آتش میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی
به پایان تا رسد یک شمع، صد پروانه میسوزد
مرا لبهای آتشناک آن جانانه میسوزد
که گر بر لب نهد ساغر لب پیمانه میسوزد
دلا این گریه بیحاصل بود چندین چه میریزی
ز بیرون آب کاتش در درون خانه میسوزد
ز غیرت گر برم سر شمع را هر لحظه معذورم
[...]
ز رشکِ کلبهٔ من کعبه و بتخانه میسوزد
تو در یک خانه آتش میزنی صد خانه میسوزد
تو می با غیر مینوشی و میگردم کبابت من
تو شمع انجمن میگردی و پروانه میسوزد
به جسم و جان من ای برق بیپروا مروت کن
[...]
چو شمع جلوه شبها عارض جانانه میسوزد
نگه در دیدهام بیتاب چون پروانه میسوزد
سراپا محشر پروانهام بیشمع رخساری
به تن هر قطره خونم بس که بیتابانه میسوزد
دمی بیشغل عشقت نیست دل در سینه میدانم
[...]
به هر محفل که شمعی زآتش پروانه میسوزد
ز حسرت بس دل دیوانه و فرزانه میسوزد
شب هجران خیالش زد چنان بر خرمنم آتش
که برق شعلهام هم شمع و هم پروانه میسوزد
در این ویرانه آن دیوانه آتشنهادم من،
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.