نیست در آیینه عکس آن صنم
مریمی دارد مسیحی در شکم
دولت پابوس او دستم نداد
گرچه این حسرت قدم را کرد خم
چون رخ و ابروی او کم دیده ایم
چشمه خورشید و ماه نو بهم
بود نقش قامتش بر سینه ام
پیشتر از خلقت لوح و قلم
چون نباشد تازه ریحان خطش
می کشد از چشمه خورشید نم
شد کهن ایوان گردون را بنا
چون نریزد بر سر ما گرد غم
روزگاری شد فضولی خون دل
می خورد بر یاد آن لب دم بدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و عشق شاعر به معشوق اشاره دارد. شاعر در آغاز میگوید که در آیینه، تصویری از محبوبش نمیبیند و اشارهای به بارداری مریم (مادر مسیح) میکند. او به عدم دستیابی به قدرت یا خوشبختی اشاره میکند و حسرتش را نسبت به محبوبش بیان میکند که او را کمتر دیده است. شاعر همچنین میگوید که زیبایی و قامت محبوبش برای او بسیار مهم و تاثیرگذار است، و یادآوری از آن لبهای محبوبش، دلش را میآزارد. در نهایت، شاعر با شعری از غم و ناراحتی به مشکلات و دردهای زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در آیینه هیچ نشانهای از آن معشوق زیبا نیست، اما مسیحی در دل خود یک روح بزرگ و باطنی معصوم دارد.
هوش مصنوعی: هرچند که آرزوی ملاقات او را داشتم و در پی او بودم، اما او به من توفیق نداد و من همچنان حسرت دیدارش را به دل دارم.
هوش مصنوعی: چون به زیبایی و افسون ابرو و چهرهی او کمتر دسترسی داشتهایم، گویی نور خورشید و هلال ماه در کنار هم را دیدهایم.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه لوح و قلم به وجود بیایند، تصویر قامت او بر دل من نقش بسته بود.
هوش مصنوعی: وقتی ریحان تازهای وجود نداشته باشد، خط خورشید بر روی آب چشمه کشیده میشود.
هوش مصنوعی: زمانی شد که ایوان آسمان بنا و ساختاری قدیمی پیدا کرد، اما نمیخواهیم غم و اندوه بر سر ما بریزد.
هوش مصنوعی: مدت زمانی است که در یاد آن لب، به خاطر دلتنگی و ناراحتی، ناله و فضولی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم
همچو آهن گشت و نداد ایچ خم
از صداع قیل و قال ایمن شدم
چاره دستان مستان چون کنم؟
هر که در اصلش بزرگی بوده است
آن ازو هرگز نگردد هیچ کم
پیل کو جز خدمت شاهی نکرد
چون ز آسیب فنا گردد عدم
زاستخوان او اگر پیلی کنی
[...]
لا فضل فی بلد فینا علی بلد
الا لمکة بیت الله والحرم
فانها فضلت من بین سائرها
بحرمة الدین والاسلام و القدم
سوزنی چون دید با عیسی به هم
بخیه با روی او فکندش لاجرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.