به دل از گلعذاری خارخاری کردهام پیدا
بحمدالله نیم بیکار کاری کردهام پیدا
درین گلشن چو گلبن از جفای گردش گردون
بسی خون خوردهام تا گلعذاری کردهام پیدا
به خون دیده و دل کردهام صید سگ کویش
سگ صیدم درین صحرا شکاری کردهام پیدا
به گرداب سرشک افتادهام در دور گیسویش
چه باک از فتنه دوران حصاری کردهام پیدا
به من بسپرده پنهان گلرخان نقد غم خود را
میان گلرخان خوش اعتباری کردهام پیدا
خیالت همدم و همراز من بس روز تنهایی
ز تو مستغنیم غیر از تو یاری کردهام پیدا
فضولی درد دل با سایه میگویم نیم بیکس
بحمدالله که چون خود خاکساری کردهام پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات خود را نسبت به یک معشوق بیان میکند. او از سختیها و رنجهایی که به خاطر عشق کشیده، صحبت میکند و از اینکه در گلشن زندگی، به لطف معشوق، برای خود جایی پیدا کرده است، میگوید. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و از درد و غمهایی که به خاطر دوری از او تحمل کرده، سخن میگوید. در نهایت، شاعر اشاره میکند که در تنهایی، یاد معشوق او را همراهی میکند و از این مسئله احساس رضایت دارد، زیرا در این عشق صادق و خاکسار باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در دل خود، به خاطر محبت و زیبایی گل، زخمهایی را تحمل کردهام و خوشبختانه، به نوعی در کار و تلاش خود موفق بودهام و احساس بیکاری نمیکنم.
هوش مصنوعی: در این باغ مانند گل، به خاطر بیوفایی روزگار، بارها رنج و زحمت کشیدهام تا بالاخره موفق شدهام زیبایی و شگفتیهایی را به نمایش بگذارم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و محبت عمیق به معشوق، تمام وجودم را به خطر انداختهام. در این بیابان، گویی که من شکارچی هستم و عشق من به او مانند سگی است که در پی صید است، و خود را به شدت به او وابسته کردهام.
هوش مصنوعی: در چنگال احساسات قوی و عمیق عشق قرار گرفتهام و به دور از تمام مشکلات و جنجالهای زندگی، تنها دل به زیباییهای او سپردهام. از چالشهای دنیای بیرون نگران نیستم؛ زیرا برای خودم دنیای خاصی ساختهام که در آن آمادگی مقابله با هر چیزی را دارم.
هوش مصنوعی: به من گفتهاند که غمهایم را در دل زیبایانی که به آنها اعتماد دارم، حفظ کنم و آن را در دل آنها پنهان کنم.
هوش مصنوعی: در روزهای تنهاییام، تنها تو را در کنار خود احساس میکنم و به جز تو هیچ یار و همراهی پیدا نکردهام. خیال تو همواره با من است و من دیگر به کسی نیاز ندارم.
هوش مصنوعی: من دردهایم را با سایهام مطرح میکنم و خوشحالم که در تنهاییام به خودم تکیه کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من از رغم غزالی شهسواری کردهام پیدا
شکاری کردهام گم جان شکاری کردهام پیدا
زلیخا طلعتی را راندهام از شهر بند دل
به مصر دلبری یوسف عذاری کردهام پیدا
زمام ناقه محمل نشینی دادهام از کف
[...]
دگر ای هم نشینان خار خاری کرده ام پیدا
عجب نازک نهالی، گلعذاری کرده ام پیدا
خضاب از خون عاشق کن نگاری کردهام پیدا
نگار سر و قد گلعذاری کردهام پیدا
بتی من جستهام کز چهرهاش پیداست نور حق
عجب آیینه و آیینهداری کردهام پیدا
به یک ابرش جهاندن شعله در هر خرمن اندازد
[...]
بیا ساقی شراب خوشگواری کردهام پیدا
شراب خوشگوار بیخماری کردهام پیدا
ز رنج باده دوشین حریف ار دردسر دارد
به میخانه حریف میگساری کردهام پیدا
شکست ار تار مطرب یا که مزمارش نمیخواند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.