گنجور

 
فیض کاشانی مولانا

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها فیض کاشانی مصرع یا بیتی از مولانا را عیناً نقل قول کرده است:


  1. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳ :: مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳

    فیض کاشانی (بیت ۱۴): این غزلم جواب آنکه عارف روم گفته فیض - آمده‌ام که سر نهم عشق ترا بسر برم

    مولانا (بیت ۱): آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم - ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:فیض نور خداست در دل ما - از دل ماست نور منزل ما


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:صد دهل می‌زنند در دل ما - بانگ آن بشنویم ما فردا


  2. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:عشق گسترده است خوانی بهر خاصان خدا - میزند هر دم صلائی سارعوا نحواللقا

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:هر دمم نیشی ز خویشی میرسد با آشنا - عمر شد در آشنائیها و خویشی ها هبا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا - سوی کوه طور رفتم حبذا لی حبذا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:عقل دریابد تو را یا عشق یا جانِ صفا ؟ - لوح محفوظت شناسد یا ملایک بر سما ؟

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را - از صبوحی‌های شاه آگاه کن فساق را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا - مست آمد با یکی جامی پر از صرف صفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:از فراق شمس دین افتاده‌ام در تنگنا - او مسیح روزگار و درد چشمم بی‌دوا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:ای هوس‌های دلم بیا بیا بیا بیا - ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:امتزاج روح‌ها در وقت صلح و جنگ‌ها - با کسی باید که روحش هست صافی صفا


  3. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:زخود سری بدرآرم چه خوش بود بخدا - زپوست مغز برآرم چه خوش بود بخدا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا - چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا


  4. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:از دل که برد آرام حسن بتان خدا را - ترسم دهد بغارت رندی صلاح ما را

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸:دل می‏رود ز دستم صاحب زمان خدا را - بیرون خرام از غیب، طاقت نماند ما را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:با آن که می‌رسانی، آن بادهٔ بقا را - بی تو نمی‌گوارد، این جام باده ما را


  5. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:وصف تو چه میکنم نگارا - آن وصف بود ثنا خدا را

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:یارا یارا ترا چه یارا - تا دل بربایی اذکیا را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:اندر دل ما توی نگارا - غیر تو کلوخ و سنگ خارا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:دیدم شه خوب خوش لقا را - آن چشم و چراغ سینه‌ها را


  6. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:اگر فضل خدای ما بجنبش جا دهد ما را - بعشق او دهیم از جان و دل فردوس اعلا را

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲:اگر آن شاه دین پرور نوازد خاطر ما را - به تشریف قدومش خوش برافشانیم جانها را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را - چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:هلا ای زهره زهرا بکش آن گوش زهرا را - تقاضایی نهادستی در این جذبه دل ما را


  7. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:ای که در این خاکدان جان و جهانی مرا - چون بروم زین سرا باغ و جنانی مرا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:ای که به هنگامِ درد راحتِ جانی مرا - وِی که به تلخی‌ِ فقر گنجِ روانی مرا


  8. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:بویی ز گلشنی است به‌دل خارخار ما - باید که بشکفد گلی آخر ز خار ما


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:آمد بهار خرم آمد نگار ما - چون صد هزار تنگ شکر در کنار ما


  9. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:ای در هوای وصل تو گسترده جان‌ها بال‌ها - تو در دل ما بوده‌ای در جستجو ما سال‌ها

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:هان رستخیز جان رسید شد در بدن زلزال‌ها - افکند تن اثقال‌ها بگشود جان را بال‌ها


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بال‌ها، - در حلقهٔ سودایِ تو روحانیانْ را حال‌ها،


  10. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:ای کوی تو برتر از مکان‌ها - وی گم شده در رهت نشان‌ها

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:ای لال ز وصف تو زبان‌ها - کوته ز ثنای تو بیان‌ها


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:ای جان و قوام جمله جان‌ها - پر بخش و روان کن روان‌ها


  11. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:در وصل تو میزنند احباب - افتتح یا مفتح الابواب

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:در وصل تو میزنند احباب - تاب هجران نماندشان بشتاب

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:گفتمش دل بر آتش تو کباب - گفت جانها زماست در تب و تاب

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:ای که چون عمر میروی بشتاب - خستگانرا به غمزهٔ دریاب

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:زان دو چشمم مدام مست و خراب - میکشم لحظه لحظه جام شراب

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:مژده وصل آن رفیع جناب - آمد از نزد حق به نص کتاب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:چشم‌ها وا نمی‌شود از خواب - چشم بگشا و جمع را دریاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:یار آمد به صلح ای اصحاب - ما لکم قاعدین عند الباب


  12. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:گرنکندی بسته ماند اینجا دلت - تو بمانی بیدل آنجا در عذاب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟ - ز اشک چشم و از جگرهای کباب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:ابشروا یا قوم هذا فتح باب - قد نجوتم من شتاب الاغتراب


  13. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:در محافل شعر میخوانم گهی با آب و تاب - گاه بهر خویش خوانم بی لب از روی کتاب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:آه از این زشتان که مه‌رو می‌نمایند از نقاب - از درون‌سو کاه‌تاب و از برون‌سو ماهتاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:یا وصال یار باید یا حریفان را شراب - چونک دریا دست ندهد پای نِه در جوی آب


  14. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:بده پیمانه سرشار امشب - مرا بستان زمن ای یار امشب


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:مخسب ای یار مهمان دار امشب - که تو روحی و ما بیمار امشب


  15. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:قد تجلی جماله جلوات - و تبدی جلاله سطوات


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶:طرب ای بحر اصل آب حیات - ای تو ذات و دگر مهان چو صفات

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:ای حریقان آتش شهوات - وی غریقان قلزم خطرات


  16. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:اگر ساغر دهد ساقی ازین دست - بیک پیمانه از خود میتوان رست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:چو با ما یار ما امروز جفتست - بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست


  17. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:لب برلبم نه ساقیا تا جان فشانم مست مست - این باقی جان گوبرو آن جان باقی هست هست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شده‌ست - تا روز بر دیوار ما بی‌خویشتن سر می‌زده‌ست


  18. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:آن ملاحت که تو داری گهر حسن آنست - ببهایش نرسد هیچ متاع ار همه جانست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:چشم پرنور که مست نظر جانانست - ماه از او چشم گرفتست و فلک لرزانست


  19. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:در صدف جان دردی نیست به جز دوست دوست - آنکه دل از عشق او زنده بود اوست اوست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست - گرچه غلط می‌دهد نیست غلط اوست اوست


  20. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:سرکرده ایم پا بره جستجوی دوست - کو رهبری که راه نماید بکوی دوست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست - بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست


  21. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:یک جرعه می زساغر جانانم آرزوست - سر مستئی زمیکده جانم آرزوست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:ای چنگ پرده‌های سپاهانم آرزوست - وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست


  22. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:اینجهانرا غیر حق پروردگاری هست نیست - هیچ دیاری به جز حق در دیاری هست نیست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:گر تو پنداری به حسن تو نگاری هست نیست - ور تو پنداری مرا بی‌تو قراری هست نیست


  23. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:جان بجانان عرض کردن عاشقانرا عار نیست - مفلسانرا با کریمان کارها دشوار نیست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:در ره معشوق ما ترسندگان را کار نیست - جمله شاهانند آن جا بندگان را بار نیست


  24. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:رام قتلی و ما علیه حباح - قتل عشاقه علیه مباح


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۰:ای مبارک ز تو صبوح و صباح - ای مظفر فر از تو قلب و جناح


  25. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:اهتدوا بالعشق طلاب الرشد - گم شود آنکو ره دیگر رود


    مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۲ - انکار کردن نخچیران بر خرگوش در تاخیر رفتن بر شیر:قوم گفتندش که چندین گاه ما - جان فدا کردیم در عهد و وفا


  26. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:آن شوخ که داد دلبری داد - در فن ستمگریست استاد

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰:غم کشت مرا ز دست غم داد - فریاد ز غم هزار فریاد

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:داد از غم عشقت ای صنم داد - فریاد ز تو هزار فریاد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۲:رفتیم بقیه را بقا باد - لابد برود هر آنک او زاد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۳:جانی که ز نور مصطفی زاد - با او تو مگو ز داد و بیداد


  27. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:نمی‌بینم در این میدان یکی مرد - زنانند این سبک عقلان بیدرد

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:مرا دردیست در دل نه چو هر درد - دوای آن نه در گرمست و نه سرد

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:خنگ آنکو دلش شد از جهان سرد - روانش یافت از برد الیقین برد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰:نثرنا فی ربیع الوصل بالورد - حنانینا فنعم الزوج و الفرد


  28. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:سرم ز مستی عشق تو های و هو دارد - دل از خیال تو با خویش گفت‌وگو دارد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۳:میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد - که بو کنید دهان مرا چه بو دارد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۶:میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد - که بو کنید دهان مرا چه بو دارد


  29. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:کسی کو چشم دل بیدار دارد - زهر مو دیده دیدار دارد

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:کسی کو چشم دل بیدار دارد - نظر پیوسته با دلدار دارد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹:دلم امروز خوی یار دارد - هوای روی چون گلنار دارد


  30. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲:هر دم سر پر شورم سودای دگر دارد - آهوی جنون من صحرای دگر دارد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:امروز جمال تو سیمای دگر دارد - امروز لب نوشت حلوای دگر دارد


  31. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:بنما رخ و جان بستان یعنی بنمی ارزد؟ - یک جان چه بود؟ صد جان، یعنی بنمی ارزد؟


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد - بی سر شو و بی‌سامان یعنی بنمی ارزد


  32. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷:محنت این سرا بکش ریحِ نجات می‌رسد - در ظلمات صبر کن آب حیات می‌رسد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۰:پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد - آب سیاه درمرو کآب حیات می‌رسد


  33. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:کسی از عمر برخوردار باشد - که از عشق نگاری زار باشد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۲:اگر عالم همه پرخار باشد - دل عاشق همه گلزار باشد


  34. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:چکنم دلی را که ترا نباشد - چکنم تنی را که بقا نباشد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۳:دل من که باشد که تو را نباشد - تن من کی باشد که فنا نباشد


  35. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:عشق از دل گذشت تا جان شد - جان هم از عشق تا که جانان شد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۲:یوسف آخرزمان خرامان شد - شکر و شهد مصر ارزان شد


  36. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:بوئی از گلستان جان آمد - بتن مردگان روان آمد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۴:هین که هنگام صابر‌ان آمد - وقت سختی و امتحان آمد


  37. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:دل عالم حسن تو کی رنج و تعب بیند - گر عالم عقل آید صد عیش و طرب بیند


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند - جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴:نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند - وز سوختگان ره گرمی و طلب بیند


  38. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸:یار را با تو کار خواهد بود - کارها را شمار خواهد بود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۴:گر تو را بخت یار خواهد بود - عشق را با تو کار خواهد بود

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:«گر ترا بخت یار خواهد بود - عشق را با تو کار خواهد بود


  39. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:غم فراق تو ای دوست بی‌شمار بود - بدل چو غصه گره شد یکی هزار بود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۲:چو عشق را هوس بوسه و کنار بود - که را قرار بود جان که را قرار بود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۸:سخن به نزد سخندان بزرگوار بود - ز آسمان سخن آمد سخن نه خوار بود


  40. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵:در سر بوالهوس نگر چون شر و شور می‌رود - در دل ماست یار دل بر ره دور می‌رود

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:زنده‌دل از چه رو بدن عالم نور می‌رود - جاهل مرده‌دل ز گور هم سوی گور می‌رود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲:چیست صلای چاشتگه خواجه به گور می‌رود - دیر به خانه وارسد منزل دور می‌رود


  41. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:در سر شوریده سودا می‌رود - کز کجا آمد کجاها می‌رود

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:هرکجا آن ماه‌سیما می‌رود - بس دل و بس دین به یغما می‌رود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۳:عمر بر اومید فردا می‌رود - غافلانه سوی غوغا می‌رود


  42. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:گر پذیری تو ز من جان چه شود - کار بر من کنی آسان چه شود

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:رو بحق آوری ای جان چه شود - نروی همره شیطان چه شود


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶:گر نخسپی شبکی جان چه شود - ور نکوبی در هجران چه شود

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۸:گر نخسپی شبکی جان چه شود - ور نکوبی در هجران چه شود


  43. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:علی الصباح نوید هو الغفور رسید - شراب در تن مخمور جان تازه دمید

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:بیا بیا که نوید از جناب دوست رسید - که عید تو منم و عود مینماید عید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۵:سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید - سلام گرد جهان گشت جز تو نپسندید


  44. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:دلم از کشمکش خوف و رجا بسکه طپید - همگی خون شد واز رهگذر دیده چکید

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:هر که روی تو ندید از دو جهان هیچ ندید - هر که نشنید ز تو هیچ کلامی نشنید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۱:این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید - چون صفیری و ندایی ز سوی غیب شنید


  45. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:مژده‌ای از هاتف غیبم رسید - قفل جهانرا غم ما شد کلید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۲:چونک کمند تو دلم را کشید - یوسفم از چاه به صحرا دوید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۶:عشق مرا بر همگان برگزید - آمد و مستانه رخم را گزید


  46. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:خدای عزوجل گر ببخشدم شاید - سزای بندگیش چون ز من نمی‌آید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۳:نماز شام چو خورشید در غروب آید - ببندد این ره حس راه غیب بگشاید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۳:سپیده دم بدمید و سپیده می‌ساید - که ویس روز رخ خویش را بیاراید


  47. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:در سر چو خیال تو درآید - درهای فرح برخ گشاید

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:شکر تو چسان کنم که شاید - از جز تو ثنای تو نیاید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۷:آن کس که به بندگیت آید - با او تو چنین کنی نشاید


  48. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳:زاهدم گفت زهد می‌باید - از من این کارها نمی‌آید

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:زهد و تقوی ز من نمی‌آید - میکنم آنچه عشق فرماید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۸:بوی دلدار ما نمی‌آید - طوطی این جا شکر نمی‌خاید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰:من بسازم ولیک کی شاید - زاغ با طوطیان شکر خاید


  49. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:بهر جا راه گم کردم بر آوردم ز کویت سر - بهر دلبر که دادم دل تو بودی حسن آن دلبر


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۴:مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر - پدر را نیک واقف دان از آن کژبازی مضمر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۵:مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر - بداد افیون شور و شر ببرد از سر ببرد از سر


  50. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:گشتم به بحر و بر پی یار بی سیر - تا پای سعی آبله شد ماندم از سفر


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۹:کس بی‌کسی نماند می‌دان تو این قدر - گر با یکی نسازی آید یکی دگر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۰:مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در - زین پس مباش ماها در ابر و پرده در


  51. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:ای بهار جان و ای جان بهار - ز ابر رحمت جان ما را تازه دار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵:داد جاروبی به دستم آن نگار - گفت کز دریا برانگیزان غبار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۳:رفتم آن جا مست و گفتم ای نگار - چون مرا دیوانه کردی گوش دار


  52. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲:آمدم کآتش زنم در بیخ جبر و اختیار - تا بسوزد شرک و گردد نور توحید آشکار

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:شهر یارم آرزو شد در دیار در دیار - در دیارم برد آخر تا دیار شهریار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۰:عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار - گازری در خشم گشت از آفتاب نامدار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۱:عرض لشکر می‌دهد مر عاشقان را عشق یار - زندگان آن جا پیاده کشتگان آن جا سوار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴:مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار - برمدار اندر غزل جز پرده‌های شاهوار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۶:مرحبا ای جان باقی پادشاهِ کامیار - روح‌بخش هر قَران و آفتاب هر دیار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۳:خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار - خوی من کی خوش شود بی‌روی خوبت ای نگار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۶:لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار - باز اندر پرده می‌شد همچنین تا هشت بار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۷:از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار - چون نگیرم خویش را من هر شبی اندر کنار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۱:ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار - عنبر و مشک ختن از چین به قسطنطین بیار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۰:سیدی انی کلیل انت فی زی النهار - اشتکی من طول لیلی الفرار این الفرار


  53. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:بکوش ساقی از آن باده ساغری دست آر - که بوی ان کند ارواح مست را هشیار

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:فروغ نور جمال تو در دل بیدار - ز دود ز آینه کون ظلمت اغیار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۳:نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار - نه منکرت بگذارد نه بر سر اقرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۴:چرا ز قافله یک کس نمی‌شود بیدار - که رخت عمر ز کی باز می‌برد طرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۵:بیار ساقی بادت فدا سر و دستار - ز هر کجا که دهد دست جام جان دست آر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۶:نبشته‌ست خدا گِردِ چهره دلدار - خطی که فاعتبروا منه یا اولی‌الابصار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۷:شده‌ست نور محمد هزار شاخ هزار - گرفته هر دو جهان از کنار تا به کنار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۸:چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار - بر آب دیده و خون جگر گرفت قرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۹:مجوی شادی چون در غمست میل نگار - که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۰:بیامدیم دگربار چون نسیم بهار - برآمدیم چو خورشید با صد استظهار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار - بشارتیست ز عمر عزیز روی نگار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶:مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار - که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۷:بکش بکش که چه خوش می‌کشی بیار بیار - هزیمتان ره عشق را قطار قطار


  54. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:ساقی قدحی بیار سرشار - تا هر دو کشیم می بیکبار

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷:ما را پیوسته بسته بر کار - دارد با ما عنایتی یار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۹:صد بار بگفتمت نگهدار - در خشم و ستیزه پا میفشار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۰:کی باشد اختری در اقطار - در برج چنین مهی گرفتار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۱:شب گشت ولیک پیش اغیار - روزست شب من از رخ یار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۴:ای یار شگرف در همه کار - عیاره و عاشق تو عیار


  55. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:شب همه شب زاری بر در پروردگار - روز چو شد یاری خسته دلان فکار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۳:پرده خوش آن بود کز پس آن پرده دار - با رخ چون آفتاب سایه نماید نگار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۴:تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار - بر مثل ذره‌ها رقص کنان پیش یار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۰:آید هر دم رسول از طرف شهر یار - با فرح وصل دوست با قدح شهریار


  56. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶:ای در سرم از تو جوش دیگر - در کشور جان خروش دیگر


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۷:دارد درویش نوش دیگر - و اندر سر و چشم هوش دیگر


  57. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹:ای که در گل زار حسنش میخرامی مست ناز - میفکن گاهی نگاهی جانب اهل نیاز

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:گوشهٔ چشمی بسوی دردمندان کن بناز - تا به بینی روی ناز خود بمرآت نیاز


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۴:گر نه‌ای دیوانه رو مر خویش را دیوانه ساز - گرچه صد ره مات گشتی مهره دیگر بباز

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۵:سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز - عشق دارد در تصور صورتی صورت گداز


  58. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:ای خفته رسید یار برخیز - از خود بفشان غبار برخیز


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۰:ای خفته به یاد یار برخیز - می‌آید یار غار برخیز


  59. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:در میکده دوش رند قلاش - میگفت به پاکباز اوباش


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۹:ای خواجه تو عاقلانه می‌باش - چون بی‌خبری ز شور اوباش

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۲:گر لاش نمود راه قلاش - ای هر دو جهان غلام آن لاش


  60. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:رفتیم من و دل دوش ناخوانده بمهمانش - دزدیده نظر کردیم در حسن درخشانش


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۲:هنگام صبوح آمد ای مرغ سحرخوانش - با زهره درآ گویان در حلقه مستانش


  61. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:بتی از دور اگر بینی مرو پیش - که من دیدم سزای خویش از خویش


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۷:شنو پندی ز من ای یار خوش کیش - به خون دل برآید کار درویش


  62. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷:گذر کن ز بیغولهٔ نام و ننگ - بشه راه مردان درآبی درنگ

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸:دلم بحر و عشق تو در وی نهنگ - نهنگی که جا کرده بر بحر تنگ


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۰:بگردان شراب ای صنم بی‌درنگ - که بزمست و چنگ و ترنگاترنگ


  63. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:عاشق و معشوق را راهی بود از دل بدل - امشبم این نکته روشن گشت از آنشمع چگل

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰:پرتو شمع رخت شد در وجودم مشتعل - سوخت از من هرچه بود از اقتضای آب و گل


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۰:باده ده ای ساقی جان باده بی‌درد و دغل - کار ندارم جز از این گر بزیم تا به اجل


  64. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:ای جمال هر جمیل و ای جمالت بی‌مثال - هر جمال از تست زانرو دوست میداری جمال


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۵:یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال - بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۶:یا بدیع الحسن قد اوضحت بالبلبال بال - بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال


  65. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶:ای فغان از هی هی و هیهای دل - سوخت جانم ز آتش سودای دل


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۶:رفت عمرم در سر سودای دل - وز غم دل نیستم پروای دل


  66. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸:بیا بیا بسرم تا بپات جان بدهم - جمال خود بنما تا ز خویشتن بروم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۹:زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم - مثال چنگ بود آدمی نه بیش و نه کم


  67. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:ما مستانیم بی می و جام - خمها نوشیم بی لب و کام


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۶:ای برده نماز من ز هنگام - هین وقت نماز شد بیارام


  68. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:درین گلشن من بیدل به بوی یار می‌گردم - پی گنجی درین ویرانه همچون مار می‌گردم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۱:من دیوانه گرد هر پری‌رخسار می‌گردم - به بوی آن گل خود رو دین گلزار می‌گردم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۲:طواف حاجیان دارم به گرد یار می‌گردم - نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می‌گردم


  69. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶:من تاب فراق تو ندارم - نقش تو بسینه می‌نگارم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۲:گر ناز تو را به گفت نارم - مهر تو درون سینه دارم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۳:من اشتر مست شهریارم - آن خایم کز گلو برآرم


  70. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:من و عشق و مستی عشق به جز این هنر ندارم - بجز این هنر چه باشد که ز خود خبر ندارم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۴:خبری اگر شنیدی ز جمال و حسن یارم - سر مست گفته باشد من از این خبر ندارم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۵:دو هزار عهد کردم که سر جنون نخارم - ز تو درشکست عهدم ز تو باد شد قرارم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۷:نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم - به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم


  71. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:آمده‌ام بدین جهان تا که ز نی شکر برم - نامده‌ام که از شکر قصه برم خبر برم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳:آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم - ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم


  72. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۲:خدایا از بدم بگذر ببخشا جرم و عصیانم - مبین در کردهٔ زشتم به بین در نور ایمانم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۴:شب تار است روز من بیا خورشید تابانم - روان سوز است سوز من بیا ای راحت جانم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۴:درخت و آتشی دیدم ندا آمد که جانانم - مرا می خواند آن آتش مگر موسی عمرانم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۷:چو رعد و برق می خندد ثنا و حمد می خوانم - چو چرخ صاف پرنورم به گرد ماه گردانم


  73. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳:از آن ز صحبت یاران کشیده دامانم - که صحبت دیگری میکشد گریبانم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۰:خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم - به خواب دوش که را دیده‌ام نمی‌دانم


  74. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳:گر وصل خواهد دلبرم من بیخ هجران بشکنم - هجران چو می‌فرمایدم حاشا که فرمان بشکنم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:باز آمدم چون عیدِ نو، تا قفلِ زندان بشکنم - وین چرخِ مردمْ‌خوار را چنگال و دندان بشکنم


  75. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴:عشق تو کوتا که حرز جان کنم - بعد از آن جان و دلش قربان کنم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۶:هم به‌درد این درد را درمان کنم - هم به‌صبر این کار را آسان کنم


  76. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:گر دل به عشق من دهی بهر تو دلداری کنم - ور تن بحکم من نهی جان ترا یاری کنم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۶:کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم - حاجت ندارد یار من تا که منش یاری کنم


  77. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۵:ما سر مستان مست مستیم - با ساقی و می یکی شدستیم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۹:ناآمده سیل تر شدستیم - نارفته به دام پای بستیم


  78. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱:ما را ره توفیق نمودند و بریدیم - بر ما در تحقیق گشودند و رسیدیم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲:بس جور کشیدیم در این ره که بریدیم - المنة لله که بمقصود رسیدیم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳:دردا که درین راه بسی رنج کشیدیم - بس راه بریدیم و بمنزل نرسیدیم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۵:از غیبب عدم رخت بهستی چو کشیدیم - از پرتو خورشید تو چون صبح دمیدیم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۰:خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم - آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۰:از شهر تو رفتیم تو را سیر ندیدیم - از شاخ درخت تو چنین خام فتیدیم

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۱:خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم - که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:آن جایکه احرار نشینند، نشستیم - وان کار که ابرار گزیدند، گزیدیم


  79. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۶:ما دیدهٔ اشکبار داریم - در سینه دلی فکار داریم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۰:گر از غم عشق عار داریم - پس ما به جهان چه کار داریم


  80. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱:چون یار ما تو باشی ز اغیار فارغیم - چون کار ما توئی ز همه کار فارغیم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۰:با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم - با چشم تو ز باده و خمار فارغیم


  81. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶:ایخوش آنروزی که ما جان در ره جانان کنیم - ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷:گر شود روزی شبی کان ماهرا مهمان کنیم - خویش را در مطبخ مهمانیش قربان کنیم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸:ای خدا عشقی که دل بر آتشش بریان کنیم - ماه سیمائی که جان از مهر او تابان کنیم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۸:ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم - دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم


  82. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۱:کی باشد از جهان بدن سوی جان رویم - زان نیز بگذریم ورای جهان رویم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۳:خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم - دیدیم این جهان را تا آن جهان رویم


  83. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۳:وقت آنست که جوینده اسرار شویم - بگذاریم تن کار و دل کار شویم


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۷:روز شادی است بیا تا همگان یار شویم - دست با هم بدهیم و بر دلدار شویم


  84. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۵:هر که میخواهد سخن گستر بود در انجمن - اولش باید تامل در سخن آنگه سخن

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۹:در حریم قدس جانرا نیست بار از ننگ تن - ننگ تن یا رب بیفکن از روان پاک من

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰:در دل هر ذره مهر جان ما دارد وطن - میکشد بهر گل جان خارهای جور تن

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸:مهدی هادی چو بنشیند به جای خویشتن - زنده گرداند جهان را همچو جان کاید به تن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:عاشقان نالان چو نای و عشق همچون نای زن - تا چه‌ها در می دمد این عشق در سرنای تن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۳:می گزید او آستین را شرمگین در آمدن - بر سر کویی که پوشد جان‌ها حله بدن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:آنچ می آید ز وصفت این زمانم در دهن - بر مرید مرده خوانم اندراندازد کفن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۶:سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن - آستین را می فشاند در اشارت سوی من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۹:روی او فتوی دهد کز کعبه بر بتخانه زن - زلف او دعوی کند کاینک رسن بازی رسن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۲:یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من - بر کنار چشمه خفته در میان نسترن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۹:از بدی‌ها آن چه گویم هست قصدم خویشتن - زانک زهری من ندیدم در جهان چون خویشتن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۷:در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن - تا تو گویی کاین غرض نفی من است از لا و لن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸:ایها الساقی ادر کأس الحمیا نصف من - ان عشقی مثل خمر ان جسمی مثل دن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۱:مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن - چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن


  85. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۶:در ره دانش بفکر تا بتوان گام زن - تا که بجنبد بجنب ورنه بجنبان بفن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۱:بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن - ای به خطا تو مجوی خویشتن اندر ختن


  86. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۷:رنجیده از من میگذشت گفتم چه کردم جان من - گفتا ز پیشم دور شو دیگر بگرد من متن

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۱:آرامت از تن میرود زین شاهدان سیمتن - یا رب چو مستیها کنی ز آن ساقی جان پیرهن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۰:دلدار من در باغ دی می‌گشت و می‌گفت ای چمن - صد حور خوش داری ولی بنگر یکی داری چو من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۵:هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن - مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۶:دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن - صد حور کش داری ولی بنگر یکی داری چو من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۱:آن شاخ خشک است و سیه‌هان ای صبا بر وی مزن - ای زندگی باغ‌ها وی رنگ بخش مرد و زن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۳:بخت نگار و چشم من هر دو نخسبد در زمن - ای نقش او شمع جهان ای چشم من او را لگن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۴:با آن سبک روحی گل وان لطف شه برگ سمن - چون او ببیند روی تو هر برگ او گردد سه من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۸:با آنک از پیوستگی من عشق گشتم عشق من - بیگانه می باشم چنین با عشق از دست فتن


  87. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲:ز نهار مکن ای جان این درد مرا درمان - این درد مرا درمان زنهار مکن ای جان


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۹:رو مذهب عاشق را برعکس روش‌ها دان - کز یار دروغی‌ها از صدق به و احسان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۱:دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان - از عاشق حق توبه وز باد هوا انبان


  88. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۳:بهار آمد بهار آمد بهار طلعت جانان - نگار آمد نگار آمد نگار شاهد پنهان

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۴:بهار آمد بهار آمد چمن شد پر گل و ریحان - نگار آمد نگار آمد دو عالم شد درو حیران

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۵:تنم از خاک شد پیدا شود در خاک هم پنهان - ز جان تن بروید جان بماند شاد جاویدان


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۴:مرا در دل همی‌آید که من دل را کنم قربان - نباید بددلی کردن بباید کردن این فرمان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۵:عدو توبه و صبرم مرا امروز ناگاهان - میان راه پیش آمد نوازش کرد چون شاهان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۹:اگر امروز دلدارم درآید همچو دی خندان - فلک اندر سجود آید نهد سر از بن دندان


  89. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۶:ای برون از سرای کون و مکان - برتر از هرچه میدهند نشان

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۷:باغ روی تو روضه رضوان - داغ عشق تو مالک نیران

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۹:بر دل تنگ ما فضای جهان - تیره شد از کشاکش تن و جان

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۰:ای که درد مرا توئی درمان - ای که راه مرا توئی پایان


    مولانا » فیه ما فیه » فصل شصت و دوم - دوستان را در دل رنجها باشد که آن به هیچ دارو‌یی خوش نشود:آسمان‌هاست در ولایت جان - کار فرمای آسمان جهان


  90. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۸:زان دهان حرفی فکندی در میان - زان میان خلقی فکندی در گمان


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۵:چه نشستی دور چون بیگانگان - اندرآ در حلقه دیوانگان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۷:شاه ما باری برای کاهلان - گنج می‌بخشد به هر دم رایگان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۹:نک بهاران شد صلا ای لولیان - بانگ نای و سبزه و آب روان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۱:صبحدم شد زود برخیز ای جوان - رخت بربند و برس در کاروان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۲:ای زیان و ای زیان و ای زیان - هوشیاری در میان مستیان


  91. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸:نخست آید بدل پیک شنیدن - کشد آنگه شنیدن سوی دیدن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۴:کجا خواهی ز چنگ ما پریدن - کی داند دام قدرت را دریدن


  92. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۱:ای خدا این درد را درمان مکن - عاشقانرا بیسرو سامان مکن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۹:ای ببرده دل تو قصد جان مکن - و آنچ من کردم تو جانا آن مکن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۰:ای خدا این وصل را هجران مکن - سرخوشان عشق را نالان مکن


  93. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۳:تیغ کشی گاه به آهنگ من - گاه شوی یک دل و یکرنگ من


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۷:پیشتر آ ای صنم شنگ من - ای صنم همدل و همرنگ من


  94. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۷:چه شد گر کفر زلفت شد بلای دین - پریشانی گهی بر هم زند آئین


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۶:مرا هر دم همی‌گویی که برگو قطعه شیرین - به هر بیتی یکی بوسه بده پهلوی من بنشین

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۷:توقع دارم از لطف تو ای صدر نکوآیین - درون مدرسه حجره به پهلوی شهاب‌الدین

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۸:می تلخی که تلخی‌ها بدو گردد همه شیرین - بت چینی که نگذارد که افتد بر رخ ما چین


  95. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۸:یکدمک پیش ما بیا بنشین - تا بچندت جفا بود آئین


    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:بس که شنیدی صفت روم و چین - خیز و بیا ملک سنایی ببین


  96. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۶:جانب دوست میکشد عشق مرا که همچنین - جذبهٔ اوست سوی او راهنما که همچنین

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۷:سوختم از جفات من حق وفا که همچنین - ز آتش دل گداخت تن جان شما که همچنین


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۶:هر کی ز حور پرسدت، رخ بنما که هم‌چنین - هر کی ز ماه گویدت، بام برآ که هم‌چنین


  97. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۸:ای صبا با یار سنگین دل بگو - چون رسانیدی سلام من بگو

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۹:ای که دانی سرّ ما را مو بمو - شمهٔ احوال ما با ما بگو

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۲:گر برفت اندر غمت دل گو برو - جان اگر هم شد فدایت گو بشو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۶:ای بکرده رخت عشاقان گرو - خون مریز این عاشقان را و مرو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۱:می‌دوید از هر طرف در جست و جو - چشم پرخون تیغ در کف عشق او


  98. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:پیک صبا ز کوی او آمد و داد بوی او - گفت که ها بگیر هی‌ آیت رحمتی ز هو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:هین کژ و راست می‌روی باز چه خورده‌ای بگو - مست و خراب می‌روی خانه به خانه کو به کو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵:کی ز جهان برون شود جزو جهان هله بگو - کی برهد ز آب نم چون بجهد یکی ز دو

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۹:باده چو هست ای صنم بازمگیر و نی مگو - عرضه مکن دو دست تی پر کن زود آن سبو


  99. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:خورشید ذره‌ایست ز نور جمال تو - افلاک قطره‌ایست ز بحر نوال تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۴:ای دیده من جمال خود اندر جمال تو - آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو


  100. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۸:خاهم که خاک راه شوم زیر پای تو - تا ذره ذره‌ام همه گیرد هوای تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۶:جانا توی کلیم و منم چون عصای تو - گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو


  101. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۹:ای عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو - باید که من عشرت کنم گو ناصحم دلتنگ شو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۴:نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو - از جنگ می‌ترسانیم گر جنگ شد گو جنگ شو


  102. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰:ز شر دیو بدرگاه ما بیار پناه - بآب مغفرت ما بشوی لوث گناه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۸:چو آفتاب برآمد ز قعر آب سیاه - ز ذره ذره شنو لا اله الا الله


  103. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۰:دل گیرد و جان بخشد آن دلبر جانانه - ویران چو کند بخشد صد گنج بویرانه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:من بی‌خود و تو بی‌خود، ما را کی بَرَد خانه؟ - من چند تو را گفتم، کم خور دو سه پیمانه؟

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۹:آن یار غریب من آمد به سوی خانه - امروز تماشا کن اشکال غریبانه

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۰:بی‌برگی بستان بین کآمد دی دیوانه - خوبان چمن رفتند از باغ سوی خانه

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۱:ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه - از سر تو برون کن هی سودای گدایانه


  104. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۱:در کشور حسن آن یگانه - شد ساخته صدهزار خانه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۱:دیدی که چه کرد آن یگانه - برساخت پریر یک بهانه


  105. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۵:از دست شد ز شوقت دستی بر این دلم نه - بر باد رفت خاکم پائی بر این گلم نه


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۶:ای پاک از آب و از گل پایی در این گلم نه - بی‌دست و دل شدستم دستی بر این دلم نه


  106. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۶:کی پسندی تو جفا بر من مسکین کی کی - تو و اندیشه ین کار خدا را هی هی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۶:گر گریزی به ملولی ز من سودایی - روکشان دست گزان جانب جان بازآیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۹:ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی - چو منی تو خود خود را کی بگوید چو منی


  107. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۷:بیا ساقی بده جامی از آن می - که جان عاشقان از وی بود حی

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:تو را می‏گویم ای جویای حق هی - ز جان بنده بشنو این نه از وی‏


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۴:هلا ای آب حیوان از نوایی - همی‌گردان مرا چون آسیایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۶:چه دلشادم به دلدار خدایی - خدایا تو نگهدار از جدایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۰:بیا ای غم که تو بس باوفایی - که ابر قطره‌های اشک‌هایی


  108. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۸:اگر کنی تو بجان طاعت خدای علی - شود ز یمن اطاعت تو را خدای ولی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۰:نهان شدند معانی ز یار بی‌معنی - کجا روم که نروید به پیش من دیوی ؟


  109. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۹:باز این چه فتنه است که در سر گرفته‌ای - بوم و بر مرا همه آذر گرفته‌ای


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۲:ای ساقیی که آن می احمر گرفته‌ای - وی مطربی که آن غزل تر گرفته‌ای

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۳:ای ساقیی که آن می احمر گرفته‌ای - وی مطربی که آن غزل تر گرفته‌ای


  110. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱:شور عشقی در جهان افکنده‌ای - مستیی در انس و جان افکنده‌ای


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۰:بوی مشکی در جهان افکنده‌ای - مشک را در لامکان افکنده‌ای


  111. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۵:در عشق دوست ای دل شیدا چگونه‌ای - ای قطره کشاکش دریا چگونه‌ای

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۶:با جذب دوست ای دل شیدا چگونه‌ای - ای قطره با کشاکش دریا چگونه‌ای


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۷:ای جان و ای دو دیده بینا چگونه‌ای - وی رشک ماه و گنبد مینا چگونه‌ای


  112. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۴:هر نفس از جناب دوست میرسدم بشارتی - سوی وصال خویشتن می کندم اشارتی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۷:هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی - آتش عشق درزده تا نبود عمارتی


  113. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۵:از حسن خورشید ازل عالم چنین زیباستی - وز نور شمع لم یزل این دیدها بیناستی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۶:زلف سیه بر روی مه با خط و خال آراستی - دام بلا و فتنهٔ یا مایهٔ سوداستی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۷:یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان برخاستی - این عقل ما آدم بدی این نفس ما حَوّاستی


  114. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۷:گهی نان را فدای جان فرستی - گهی جان را فدای نان فرستی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۸:اگر درد مرا درمان فرستی - وگر کشت مرا باران فرستی


  115. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۸:عشق حبیب را بود بر دل من عنایتی - هرنفسی بمحنتی می کندم رعایتی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۸:نیست به جز دوام جان ز اهل دلان روایتی - راحت‌های عشق را نیست چو عشق غایتی


  116. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۵:نهال آرزو در سینه منشان گر خردمندی - که داغ حسرت آرد بار باغ آرزومندی

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲:سحر با باد می‌‏گفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۴:اگر بی‌من خوشی یارا به صد دامم چه می‌بندی - وگر ما را همی‌خواهی چرا تندی نمی‌خندی


  117. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۶:حبیبی انت ذو من وجودی - فلا تبخل علینا بالرفودی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۴:شنودم من که چاکر را ستودی - کی باشم من تو لطف خود نمودی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱۰:اتاک الصوم فی حلل السعود - فدم واسلم علی رغم الحسود


  118. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۸:یا من هو اقرب بی من حبل وریدی - فی حبک فارقت قریبی و بعیدی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۶:ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی - تا رخت گشادی و دکان بازکشیدی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۱:تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی - امروز مکن حیله که آن رفت که دیدی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۸:ای آنک به دل‌ها ز حسد خار خلیدی - این‌ها همه کردی و در آن گور خزیدی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۲:بغداد همانست که دیدی و شنیدی - رو دلبر نوجوی، چو دربند قدیدی؟!


  119. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۹:یا حسن ما اجلاک فی عینی و فی بصری - یا عشق ما اخلاک فی قلبی و فی نظری

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹:طفیل نور امامند آدمی و پری - ارادتی بنما تا سعادتی ببری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۶:خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری - چه جای غم که ز هر شادمان گرو ببری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۰:اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری - به جان من که نترسی و هیچ غم نخوری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۱:دلا همای وصالی بپر چرا نپری - تو را کسی نشناسد نه آدمی نه پری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۲:به من نگر که به جز من به هر کی درنگری - یقین شود که ز عشق خدای بی‌خبری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۹:به اهل پرده اسرارها ببر خبری - که پرده‌های شما بردرید از قمری


  120. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۰:چون تو نبوده دلبری در هیچ بومی و بری - در هیچ بومی و بری چون تو نبوده دلبری

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۱:ای آنکه هرگز در دو کون چون تو نبودی دلبری - چشمی ندیده مثل تو مه‌طلعتی سیمین‌بری

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۲:ای دلبر هر دلبری ای برتر از هر برتری - ای برتر از هر برتری ای دلبر هر دلبری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۸:فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری - گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۹:ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری - ای آمده در چرخ تو خورشید و چرخ چنبری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۵:من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری - سنگین دلی لعلین لبی ایمان فزایی کافری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۹:من پیش از این می‌خواستم گفتار خود را مشتری - و اکنون همی‌خواهم ز تو کز گفت خویشم واخری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۰:در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری - و آن لطف بی‌حد زان کند تا هیچ از حد نگذری


  121. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۳:عشق تو دل هرکس بسته است بیک کاری - هر طالب سودی را برده است ببازاری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۷:افتاد دل و جانم در فتنه طراری - سنگینک جنگینک سر بسته چو بیماری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۵:امشب پریان را من تا روز به دلداری - در خوردن و شب گردی خواهم که کنم یاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۶:نظاره چه می‌آیی در حلقه بیداری - گر سینه نپوشانی تیری بخوری کاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۷:گر روی بگردانی تو پشت قوی داری - کان روی چو خورشیدت صد گون کندت یاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۸:ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری - یک دم چه زیان دارد گر روی به ما آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۹:ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری - وز روی تو در عالم هر روی به دیواری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۰:گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری - تشنیع زنان بودم بر عهد وفاداری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۷:قد اسکرنی ربی من قهوة مد راری - واستغرقنی الساقی من نائله‌الجاری


  122. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۴:در دل و جان من چه جا داری - روی از من نهان چرا داری


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۶:ای دلزار محنت و بلا داری - بر خدا اعتمادها داری


  123. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۸:رو بر در تو آریم رانی و گر نوازی - جز تو کسی نداریم سازی و گر نسازی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۷:از بهر مرغ خانه چون خانه‌ای بسازی - اشتر در او نگنجد با آن همه درازی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۱:اندر قمارخانه چون آمدی به بازی - کارت شود حقیقت هر چند تو مجازی


  124. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۶:بکوش ایجان خدا را بنده باشی - برین در همچو خاک افکنده باشی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۳:گر این سلطان ما را بنده باشی - همه گریند و تو در خنده باشی


  125. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۱:ای که خواهی دل ما را به جفاها شکنی - نکنی هی نکنی هی نکنی هی نکنی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۲:گه به ایمای تغافل دل ما می‌شکنی - گه به مژگان سیه رخنه درو می‌فکنی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۳:ای که حیران سراپای بت سیمینی - مرد اسلام نه‌ای برهمنی برهمنی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۴:به شکرخنده بتا نرخ شکر می‌شکنی - چه زند پیش عقیق تو عقیق یمنی


  126. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۴:ز رویت حاصل عشاق حیرانیست حیرانی - از آن زلف و از آن کاکل پریشانی پریشانی

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:بسی شوق تو در دل هست و می‌‏دانم که می‌‏دانی - که هم نادیده می‏‌بینی و هم ننوشته می‏‌خوانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی - به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:بیامد عید ای ساقی عنایت را نمی‌دانی - غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:مرا آن دلبر پنهان همی‌گوید به پنهانی - به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی - فغان برخاست از جان‌های مجنونان روحانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۴:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی - بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۵:مگر مستی نمی‌دانی که چون زنجیر جنبانی - ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۶:سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی - بدین حالم که می‌بینی وزان نالم که می‌دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۷:شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی - در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸:تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی - ولی چون کعبه برپرد کجا ماند مسلمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۹:چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی - صلا ای کهنه اسلامان به مهمانی به مهمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی - تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی - روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی


  127. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۵:جدا شد از بر من آن انسی روحانی - شدم اسیر بلای فراق جسمانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:تو آسمان منی من زمین به حیرانی - که دم به دم ز دل من چه چیز رویانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۶:بلندتر شده‌ست آفتاب انسانی - زهی حلاوت و مستی و عشق و آسانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۲:هزار جان مقدس فدای سلطانی - که دست کفر برو برنبست پالانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۳:نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی - به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی


  128. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۷:جانم اسیر تا کی در خنگ زندگانی - کاش از عدم نکردی آهنگ زندگانی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۱:در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی - بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی


  129. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۰:اگر خوش است ترا دل چرا طرب نکنی - وگرنه اصل خوشیرا چرا طلب نکنی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۱:اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی - وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی


  130. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۴:ز تو کی توان جدایی چو تو هست و بودِ مایی - تو چو هست و بودِ مایی ز تو کی توان جدایی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۷:چه شود اگر درآیی به طریق آشنایی - ز طریق آشنایی چه شود اگر درآیی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۷:هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی - برسد وصال دولت بکند خدا خدایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۹:بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی - صنما بلی ولیکن تو نشان بده کجایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۰:منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی - مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۳:تو ز عشق خود نپرسی که چه خوب و دلربایی - دو جهان به هم برآید چو جمال خود نمایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۴:برسید لک لک جان که بهار شد کجایی - بشکفت جمله عالم گل و برگ جان فزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۶:صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی - که چه طاقت است جان را چو تو نور خود نمایی


  131. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۵:ای نسخهٔ اصل خوبی و رعنائی - سر چشمهٔ آبروی هر زیبائی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۹:ای زلف تو مسکن دل شیدائی - وی روی تو مجموع همه زیبائی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۰:گل از رخ تو وام کند زیبائی - سرو از قد تو کسب کند رعنائی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:ای نسخهٔ اصل خوبی و یکتائی - سرچشمه‌ آبروی هر زیبائی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳:آمد بر من دوش مه یغمائی - گفتم که برو امشب اینجا نائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۹:آن روز که دیوانه سر و سودائی - در سلسلهٔ دولتیان می‌آئی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۴:ای آنکه ز حد برون جان‌افزایی - بی‌حدی و حد هر نفس بنمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۰:ای بانگ رباب از کجا می‌آئی - پرآتش و پر فتنه و پر غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۶:ای چون علم بلند در صحرائی - وی چون شکر شگرف در حلوائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷:ای چون علم سپید در صحرائی - ای رحمت در رسیده از بالائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۸:ای دل تو بدین مفلسی و رسوائی - انصاف بده که عشق را چون سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۹:ای روی ترا پیشه جهان‌آرائی - وی زلف ترا قاعده عنبر سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۴:با قلاشان چو رد نهادی پائی - در عشق چو پخت جان تو سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۸:جانم دارد ز عشق جان‌افزائی - از سوداها لطیفتر سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵:چون ساز کند عدم حیات افزائی - گیری ز عدم لقمه و خوش می‌خائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۷:چون شب بر من زنان و گویان آئی - در نیم شبی صبح طرب بنمائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷:در دست اجل چو درنهم من پائی - در کتم عدم در افکنم غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵:رفتم به طبیب گفتم ای بینائی - افتادهٔ عشق را چه می‌فرمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۴:گفتم به طبیب دارویی فرمایی - نبضم بگرفت از سر دانایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۱:مائیم در این زمان زمین پیمائی - بگذاشته هر شهر به شهر آرائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۹:میدان و مگو تا نشود رسوائی - زیبائی مرد هست در تنهائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰:می‌فرماید خدا که ای هرجائی - از عام ببر که خاص آن مائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰:هر روز ز عاشقی و شیرین‌رایی - من عاشق را پیرهنی فرمایی

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:می‌دان و مگو تا نشود رسوایی - زیبایی مرد، هست درگنجایی


  132. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۶:نگاه ار میکنی جان میفزائی - تغافل میکنی دل می‌ربائی

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۱:بیا بیمار خود را ده شفائی - که جز تو نیست دردم را دوائی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱:بر من نیستی یارا کجایی - به هر جایی که هستی جان فزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۲:دلا در روزه مهمان خدایی - طعام آسمانی را سرایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۳:سؤالی دارم ای خواجه خدایی - که امروز این چنین شیرین چرایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۵:بیاموز از پیمبر کیمیایی - که هر چت حق دهد می‌ده رضایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:کجایید ای شهیدان خدایی - بلاجویان دشت کربلایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۸:تو هر روزی از آن پشته برآیی - کنی مر تشنه جانان را سقایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۱:بیا ای یار کامروز آن مایی - چو گل باید که با ما خوش برآیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۲:بیا جانا که امروز آن مایی - کجایی تو کجایی تو کجایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۴:کسی کو را بود خلق خدایی - ازو یابند جانهای بقایی


  133. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۸:الا ای که دلها نهان میربائی - کجائی کجائی کجائی کجائی

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸:سلامی چو بوی خوش آشنائی - بدان مردم دیده روشنائی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۰:اگر چه لطیفی و زیبالقایی - به جان بقا رو ز جان هوایی


  134. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۲:هم تو بیننده هم تو بینائی - هم تماشا و هم تماشائی

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰:یا من اشتد فیک اهوائی - سیدی، سیدی و مولائی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۱:چند اندر میان غوغایی - خوی کن پاره پاره تنهایی


  135. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۳:سحر ز هاتف غیبم رسید هیهائی - فتاد در سر من شورشی و غوغائی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۴:ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی - چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۵:شدم به سوی چه آب همچو سقایی - برآمد از تک چه یوسفی معلایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۹:بیامدیم دگربار سوی مولایی - که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۰:تو نور دیده جان یا دو دیده مایی - که شعله شعله به نور بصر درافزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۶:ز بامداد دلم می‌جهد به سودایی - ز بامداد پگه می‌زند یکی رایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:بیا بیا که شدم در غم تو سودایی - درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی


  136. فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۰:هیچیم ما بخویش و نمودار ما توئی - ما صورتیم و معنی هشیار ما توئی


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۹:هر روز بامداد طلبکار ما توی - ما خوابناک و دولت بیدار ما توی


  137. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:ای حسن تو جلوه‌گر ز اسما و صفات - روی تو نهان در تتق این جلوات


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:آن روح که بسته بود در نقش صفات - از پرتو مصطفی درآمد بر ذات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:از نوح سفینه ایست میراث نجات - گردان و روان میانهٔ بحر حیات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:العین لفقدکم کثیرالعبرات - والقلب لذکرکم کثیرالحسرات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶:ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات - انبار جهان پر است از تخم موات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱:برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات - مانندهٔ حاجیان به حج و عرفات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴:ما عاشق عشقیم که عشق است نجات - جان چون خضر است و عشق چون آبحیات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۶:ناگاه بروئید یکی شاخ نبات - ناگاه بجوشید چنین آب حیات


  138. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:در عهد صبی کرد جهالت پستت - ایام شباب کرد غفلت مستت


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۲:مست است دو چشم از دو چشم مستت - دریاب که از دست شدم در دستت


  139. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:این جان تو عاقبت ز تن خواهد جست - این جان تو عاقبت ز تن خواهد خست


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است - انصاف بده چه لایق آن دهن است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:آن جان که از او دلبر ما شادانست - پیوسته سرش سبز و لبش خندان است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸:آن نور مبین که در جبین ما هست - وان ضوء یقین که در دل آگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲:از جمله طمع بریدنم آسانست - الا ز کسی که جان ما را جانست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:امروز من و جام صبوحی در دست - می‌افتم و می‌خیزم و می‌گردم مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:امشب آمد خیال آن دلبر چست - در خانهٔ تن مقام دل را میجست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:ای آمده بامداد شوریده و مست - پیداست که باده دوش گیرا بوده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:ای خواجه ترا غم جمال و جاهست - و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای در دل من نشسته شد وقت نشست - ای توبه شکن رسید هنگام شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:ای طالب اگر ترا سر این راهست - واندر سر تو هوای این درگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست - وز دولت تو کیست که او همچو منست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:پای تو گرفته‌ام ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:پائی که همی رفت به شبستان سر مست - دستی که همی چید ز گل دسته بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:توبه چکنم که توبه‌ام سایهٔ تست - بار سر توبه جمله سرمایهٔ توست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:چون دید مرا مست بهم برزد دست - گفتا که شکست توبه بازآمد مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست - جام از ساقی ربود و انداخت شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:صد بار بگفتمت، چه هشیار و چه مست - شوخی مکن و مزن به هر شاخی دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۹:عشق آمد و توبه را چو شیشه بشِْکست - چون شیشه شکست کیست کو داند بست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:گفتا که شکست توبه بازآمد مست - چون دید مرا مست بهم برزد دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:گفتی چونی بنده چنانست که هست - سودای تو بر سر است و سر بر سر دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم از تو بخست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:مستی ز ره آمد و بما در پیوست - ساغر می‌گشت در میان دست بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۶:من آن توام کام منت باید جست - زیرا که در این شهر حدیث من و تست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست - جام می لعل نوش کرده بنشست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۴:هر روز به نو برآید آن دلبر مست - با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۸:هر صورت کاید به از او امکان هست - چون بهتر از آن هست نه معشوق منست


  140. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:تا چند ز آب و نان سخن خواهی گفت - خواهی خوردن بروز و شب خواهی خفت


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:آن را که غمی باشد و بتواند گفت - گر از دل خود بگفت بتواند رفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۸:ای هر بیدار با خبرهای تو خفت - ای هرکه بخفت در بر لطف تو خفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۲:با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت - با تو سخن مرگ نمی‌شاید گفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۶:سر سخن دوست نمیارم گفت - دریست گرانبها نمیارم سفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۵:گفتم بجهم همچو کبوتر ز کفت - گفت ار بجهی کند غمم مستخفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۹:منصور حلاجی که اناالحق میگفت - خاک همه ره به نوک مژگان می‌رفت


  141. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:یا رب تو مرا بکردهٔ زشت مگیر - از معصیتم بگذر و طاعت بپذیر


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۲:ای آمده ز آسمان درین عالم دیر - و آورده خبرهای سموات به زیر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۵:با همت باز باش و یا هیبت شیر - در مخزن جان درآی با دیدهٔ سیر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۲:زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر - دل شیشهٔ پرخون شود از ضربت تیر


  142. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:گه در غزلم سخن کشد جانب راز - گاهی بقصیده میشود دور و دراز


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۲:ای جان سماع و روزه و حج و نماز - وی از تو حقیقت شده بازی و مجاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۳:ای جان لطیف بیغم عشق مساز - در هر نفسش هزار روزه است و نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۸:ای عشق تو داده باز جان را پرواز - لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۰:ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز - جانها همه اقوال تو از روی نیاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۴:امشب که گشاده است صنم با ما راز - ای شب چه شبی که عمر تو باد دراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۶:بازی بودم پریده از عالم راز - تا بو که برم ز شیب صیدی بفراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۷:بنمای بمن رخ ای شمع طراز - تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۸:گر بکشندم نگردم از عشق توباز - زیرا که ز چنگ ما برون شد آواز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۴:مردانه بیا که نیست کار تو مجاز - آغاز بنه ترانهٔ بی‌آغاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۸:من همتیم کجا بود چون من باز - عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز


  143. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:در راه طلب تمام دردم دردم - در ورزش فهم راز مردم مردم


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲۶:از جوی خوشاب دوست آبی خوردم - خوش کردم و خوش خوردم و خوش آوردم


  144. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:اینجا پاداش هر چه کردم دیدم - اینجا محصول هرچه کشتم دیدم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:دیدم دیدم که هرچه کردم کردم - دیدم دیدم که هرچه کشتم چیدم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:یکچند بگرد خویشتن گردیدم - یکچند ز این و آن خبر پرسیدم

    فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:در بحث بسی بگفتگو پیچیدم - بس قشر سخن شنیدم و فهمیدم


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۵:این گردش را ز جان خود دزدیدم - پیش از قالب به جان چنین گردیدم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱۶:در باغ شدم صبوح و گل می‌چیدم - وز دیدن باغبان همی ترسیدم


  145. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:از شرم گناه شاید از خون گریم - از ابر بهار بر خود افزون گریم


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴۰:رفتی و ز رفتن تو من خون گریم - وز غصهٔ افزون تو افزون گریم


  146. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:نیک است بکس بخویش نیکی کردن - آزار کسست خویشتن آزردن


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸:این بنده مراعات نداند کردن - زیرا که به گل رفته فرو تا گردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۱:من بیرخ تو باده ندانم خوردن - بی‌دست تو من مهره ندانم بردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۹:هر روز خوش است منزلی بسپردن - چون آب روان و فارغ از افسردن


  147. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹:ای فیض بسی موعظه گفتی گفتی - بس گوهر بی‌نظیر سفتی سفتی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷۸:دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی - امشب به دغل به هر سویی می‌افتی


  148. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:یا رب جان را غذای دانش دادی - دل را دادی ز فیض دانش شادی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۳:از شادی تو پر است شهر و وادی - از روی زمین و آسمان را شادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۴:ای شادی راز تو هزاران شادی - وز تو به خرابات هزار آبادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۳:سرسبزی باغ و گلشن و شمشادی - رقاص کن دلی و اصل شادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۶:شادی شادی و ای حریفان شادی - زان سوسن آزاد هزار آزادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴۹:مانندهٔ گل ز اصل خندان زادی - وز طالع و بخت خویش شادی شادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹۲:یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی - شاگردِ که بودی که چنین استادی؟


  149. فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:نی اهل دلی که بشنوم زو رازی - نی هم نفسی که باشدم دمسازی


    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۶:ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی - هر لحظه بر او نقش دگر اندازی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰۲:ای آنکه نظر به طعنه می‌اندازی - بشناس دمی تو بازی از جان بازی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۲:با زهره و با ماه اگر انبازی - رو خانه ز ماه ساز اگر میسازی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۲:گر آنکه امین و محرم این رازی - در بازی بیدلان مکن طنازی


  150. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵:به ملازمان مهدی که رساند این دعا را - که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:بروید ای حریفان بِکِشید یار ما را - به من آورید آخر صنم گریزپا را


  151. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶:به خدا اگر به فیضت اثری رسد ز فیضت - گذرد ز آسمان‌ها بدرد حجاب‌ها را


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را - بریز خون دل آن خونیان صهبا را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را - ببافت جامع کل پرده‌های اجزا را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را - بروبد از دل ما فکر دی و فردا را


  152. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:تو حق‏شناس نئی ای عدو خطا اینجاست - چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:بیا که عاشق ماهست وز اختران پیداست - بدانک مست تجلی به ماه راه نماست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست - که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:هر آنک از سبب وحشت غمی تنهاست - بدانک خصم دلست و مراقب تن‌هاست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:در این سلام مرا با تو دار و گیر جداست - دمی عظیم نهان‌ست و در حجاب خداست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹:اگر تو مست وصالی‌، رخ تو ترش چراست‌؟ - برون شیشه ز حال درون شیشه گوا‌ست


  153. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:صد شکر که نخل سخنم خوش ثمر افتاد - اظهار غم شوق امامم به سر افتاد


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۱:در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد - کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد


  154. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:زهی خجسته زمانی که یار باز آید - به کام غمزدگان غمگسار باز آید


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۲:ز شمس دین طرب نوبهار بازآید - نشاط بلبله و سبزه زار بازآید


  155. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:عید است روز جمعه و یاران در انتظار - یا رب امام را به مصلّی کن آشکار


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۶:هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار - هر کس به لایق گهر خود گرفت یار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۷:دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار - جان مست گلستان تو آن گاه خار خار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:میر شکار من که مرا کرده‌ای شکار - بی‌تو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱:آمد بهار خرم و آمد رسول یار - مستیم و عاشقیم و خماریم و بی‌قرار


  156. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:شود به طلعت مهدی چو دیدگانم باز - چه شکر گویمت ای کارساز بنده‏نواز

    فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:خدای عزّوجل کارساز بنده‌‏نواز! - مهمّ ما به قدوم ولیّ خویش بساز!


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۱:برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز - هلا بیا شب لولی و کار هر دو بساز

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۲:به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز - که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز


  157. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱:می‏روم از بر امام طوف‏کنان به هر طرف - طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۱:ما دو سه رند عشرتی جمع شدیم این طرف - چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۲:ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف - چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف


  158. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:سلوک راه حق و خدمت امام شفیق - گرت مدام میسر شود زهی توفیق


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۲:فریفت یار شکربار من مرا به طریق - که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق


  159. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹:دانی که چیست دولت، روی امام دیدن - در کوی او گدائی، بر خسروی گزیدن


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۹:ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن - وی آهوی معانی آمد گه چریدن


  160. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:به خاک پای امام و به حق نعمت او - که نیست در سر من جز هوای خدمت او


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۸:من آن نیم که بگویم حدیث نعمت او - که مست و بیخودم از چاشنی محنت او


  161. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:آرم ای مولای من یک قطره از دریای تو - گفته گویا حافظ این ابیات در سودای تو


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۲:ای جهان برهم زده سودای تو سودای تو - چاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تو


  162. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴:نامحرمان بسازید با جاهلی و پستی! - ای کوته آستینان تا کی دراز دستی‏


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۳:ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی - دو دست را برافشان بیزار شو ز هستی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۶:دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی - دی بحر تلخ بودی امروز گوهرستی


  163. فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶:ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی - دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی‏


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۹:با هر کی تو درسازی می‌دانک نیاسایی - زیر و زبرت دارم زیرا که تو از مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۳:ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی - در روزن جان تابی چون ماه ز بالایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۴:ما می‌نرویم ای جان زین خانه دگر جایی - یا رب چه خوش است این جا هر لحظه تماشایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۵:هم پهلوی خم سر نه، ‌ای خواجهٔ هرجایی - پرهیز ز هشیاران وز مردم غوغایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۶:من نیت آن کردم تا باشم سودایی - نیت ز کجا گنجد اندر دل شیدایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۷:عیسی چو توی جانا ای دولت ترسایی - لاهوت ازل را از ناسوت تو بنمایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۸:جانا نظری فرما چون جان نظرهایی - چون گویم دل بردی چون عین دل مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۲:ای خواجه، تو چه مرغی؟ نامت چه؟ چرا شایی؟ - نی پرّی و نی چرّی ای مرغک حلوایی


  164. فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » قصیدهٔ ۱ - آفرینش ارواح ائمه هدى و قصه حضرت آدم و حوا:ارواح در ازل به سراپرده بقا - بودند متحد همه بر ذروه علا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » خلقت انوار چهارده معصوم(علیهم السلام):از چارده ولیِّ مسمی به هفت اسم - سبع المثانئی که ز قرآن نشد جدا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » امتیاز شیعیان اهل بیت:در گوش شیعه چون ز ثناشان صدا رسید - برداشتند نغمه بر آثار آن صدا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » درباره خلقت حضرت آدم‏:چون نوبت وجود به ابدان ما رسید - این کار ز آفرینش آدم شد ابتدا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » سجده فرشتگان و سرکشى ابلیس:پس امر شد ملائکه را سجده آورید - این قالب خلیفه بگزیده مرا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » تماس آدم با حوا:آدم چو دید صورت زیبای دلفریب - در خویش یافت جانب او میل و اشتها!

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » نهى از خوردن میوه درخت ممنوع‏:پس از جناب قدس رسیدش بشارتی - کاندر بهشت باش تو و زوجه هر دو تا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » درخت ممنوع درخت علم بود:آدم چو دید مکرمت و سجده و بهشت - گفتا در آسمان و زمین کیست مثل ما؟

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » درخت علم مخصوص اهلبیت عصمت بود:آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند - کاشباح نور و علم چه قوم است ای خدا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » عظمت مقام ائمه هدى (ع):آدم ز رشک کرد تمنای علمشان - آورد در خیال بدی کاشکی مرا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » آدم فریب ابلیس نخورد:ابلیس دید کآدم خاکی بزرگ شد - از حق نیافت منزلت و جاه و اجتبا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » نزدیک شدن حوا به درخت ممنوع:مأیوس شد ز آدم و شد سوی زوجه‏‌اش - هم در دهان حیه و هم از ره دغا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » حوا فریب خورد و آدم را فریب داد؟:حوا چو دید ایمنی راه و رفع منع - باور شدش بخورد از آن و ندید اذا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » تبعید آدم و حوا از بهشت‏:امر آمد از جناب الهی که اهبِطوُا - نازل شوید سوی زمین هر چهار تا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » پنج نور مقدس وسیله تقرب به خداست:آمد ندا که ما به تو گفتیم پیش از این - حرفی که می‏شود همه دردی بدان دوا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » توبه آدم و قبول آن:آدم قبول کرد و دگر توبه تازه کرد - از روی عجز و گفت که اغفر ذنوبنا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » اعتراف فرشتگان به عجز خود:آنگه به معجبان ملائک خطاب کرد - کاینک خبر کنید ز اسماء من مرا

    فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » عهد و میثاق بندگان با خدا در عالم ذر:پس دست قدرت از قِبَلِ حق نهاده شد - بر پشت آدم صفی آن میر اصطفا


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا - بشنو ز آسمان‌ها حی علی الصلا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:ای صوفیان عشق بدرید خرقه‌ها - صد جامه ضرب کرد گل از لذت صبا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:ای خان و مان بمانده و از شهر خود جدا - شاد آمدیت از سفر خانه خدا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا - نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما - ناچار گفتنی‌ست تمامی ماجرا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:هر روز بامداد سلام علیکما - آن جا که شه نشیند و آن وقت مرتضا

    مولانا » فیه ما فیه » فصل چهارم - گفت که این چه لطف است که مولانا تشریف فرمود:جان از درون به فاقه و طبع از برون به برگ - دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا


  165. فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » قصیدهٔ ۲ - در قائم بودن جهان به وجود امام زمان علیه السلام:سماء و ارض و ملائک نجوم و شمس و قمر - سباع و وحش و بهائم طیور و جن و بشر


    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۲:درخت اگر متحرک بدی به پا و به پر - نه رنج اره کشیدی نه زخمه‌های تبر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۸:کسی بگفت ز ما یا از اوست نیکی و شر - هنوز خواجه در اینست ریش خواجه نگر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۴:چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر - ببست شمس و قمر پیش بندگیش کمر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۵:از آن مقام که نبود گشاد زود گذر - برو به سوی خریدار خویش همچون زر