از چارده ولیِّ مسمی به هفت اسم
سبع المثانئی که ز قرآن نشد جدا
از مخزن حقایق ارواح رو نمود
انوارشان یکی نه و نی هم ز هم جدا
یک نور بود گشته در اشباح چارده
بگرفته جا به عرش برین بیشتر ز جا
پیدا شد از اشعه انوار پاکشان
ارواح شیعه صف زده در عرش جابجا
در شیعه قدیم نبیون و سابقون
در شیعه حدیث پسینان اولیا
آنگه سماء و ارض و ملائک پدید شد
هر یک گرفته جای خود از عرش تا ثری
اول کسی که حمد و ثنای خدای گفت
تسبیح و حمد صانع بیچون و بیچرا
نور محمدی به زبان فصیح گفت
آن چارده بدند از ایشان شد ابتدا
پس اهلبیت جمله به تسبیح آمدند
سفتند دُرِّ حمد خداوند کبریا
بودند در سپاس منزه ز حرف و صوت
بودند در ستایش بیزحمت هجا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.