گنجور

 
فیض کاشانی

از چارده ولیِّ مسمی به هفت اسم

سبع المثانئی که ز قرآن نشد جدا

از مخزن حقایق ارواح رو نمود

انوارشان یکی نه و نی هم ز هم جدا

یک نور بود گشته در اشباح چارده

بگرفته جا به عرش برین بیشتر ز جا

پیدا شد از اشعه انوار پاکشان

ارواح شیعه صف زده در عرش جابجا

در شیعه قدیم نبیون و سابقون

در شیعه حدیث پسینان اولیا

آنگه سماء و ارض و ملائک پدید شد

هر یک گرفته جای خود از عرش تا ثری

‏اول کسی که حمد و ثنای خدای گفت

تسبیح و حمد صانع بی‏چون و بی‏چرا

نور محمدی به زبان فصیح گفت

آن چارده بدند از ایشان شد ابتدا

پس اهلبیت جمله به تسبیح آمدند

سفتند دُرِّ حمد خداوند کبریا

بودند در سپاس منزه ز حرف و صوت

بودند در ستایش بی‏زحمت هجا