مأیوس شد ز آدم و شد سوی زوجهاش
هم در دهان حیه و هم از ره دغا
گفتا حلال گشت درختی که بُد حرام
از حسن طاعتی که نمودید با خدا
خواهی که بر تو کشف شود سرّ این سخن
رو نزد آن درخت بخور زان بیازما
خیل فرشته هست نگهبان این درخت
از بهر منع در کف ایشان حرابها
آن را که آن درخت حلال است ره دهد
آن را که شد حرام زنندش به حربها
گر تو بدان درخت روی تا بری بری
منعت اگر کنند بدان کان نشد روا
گر تو از آن درخت خوری بیشتر ز شوی
گردی بر او مسلط در امر و نهیها!
حوا بدان درخت توجه نمود و رفت
تا موضعی که بود در آنجا فرشتهها
میخواستند منع کنندش از آن درخت
منع آمد از جناب خدا اهل منع را
زنهار منع او مکنید و رهش دهید
تا اهل عقل گردد از اهل هوا جدا
نهیش نموده داده خرد داده اختیار
آن را کنید منع که نیست از اولی النهی
عاقل اگر مطیع شود میبرد ثواب
ور عاصی است میبرد از خویشتن سزا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.