بیبرگی بستان بین کآمد دی دیوانه
خوبان چمن رفتند از باغ سوی خانه
زردی رخ بستان کز فرقت آن خوبان
بستان شده گورستان زندان شده کاشانه
ترکان پری چهره نک عزم سفر کردند
یک یک به سوی قشلق از غارت بیگانه
کی باشد کاین ترکان از قشلق بازآیند
چون گنج بدید آید زین گوشه ویرانه
کی باشد کاین مستان آیند سوی بستان
سرسبز و خوش و حیران رقصان شده مستانه
ز انبار تهی گردد پر گردد پیمانه
آن عالم انبار است وین عالم پیمانه
پیمانه چو شد خالی ز انبار بباید جست
ز انبار نهان کان جا پوسیده نشد دانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر غمگینی از دوری و فقدان است. شاعر به بستانی اشاره میکند که در آن خوبان رفتهاند و بستان به گورستانی تبدیل شده است. به نظر میرسد که زیبایی و شادابی باغ تحت تاثیر غیبت معشوقانش زرد شده و فضای خنک و سرسبز به یادآوری خاطرات گذشته تبدیل شده است. ترکان زیبا در حال سفر هستند و به نظر نمیرسد که به زودی به این باغ برگردند. شاعر به خیال بازگشت مستان و پر شدن دوباره پیمانهها از شادی و سرزندگی اشاره میکند، اما در عین حال میداند که این آرزوها ممکن است محقق نشود. در نهایت، به رابطه بین انبار و پیمانهها اشاره میکند و میگوید که زمانی که پیمانه خالی میشود، باید به دنبال پر کردن آن بود.
هوش مصنوعی: درختان بیبرگ شدهاند و در این روز دیوانگان بهخاطر زیبایی خوبان به میدان آمدهاند، در حالی که گلها به سمت خانههای خود رفتهاند.
هوش مصنوعی: رنگ زرد به چهره باغ آمده و به خاطر دوری از آن زیبایانی که در دل باغ بودن، اینجا تبدیل به قبرستان و زندانی برای زندگی شده است.
هوش مصنوعی: دختران زیبای ترک به سوی محل سکونتشان به راه افتادند، یکی پس از دیگری، تا از دست دشمنان دور شوند.
هوش مصنوعی: کی وقت آن میرسد که این ترکها از پناهگاه خود بیرون بیایند؟ چون گنجی ارزشمند را ببینند، از این گوشهی ویرانه به سوی آن خواهند آمد.
هوش مصنوعی: چه زمانی آن مستان به سوی باغ سبز و دلنشین خواهند آمد و در حالتی شاداب و گیج، به رقص میپردازند؟
هوش مصنوعی: وقتی انبار خالی میشود، پیمانه پر میشود. آن عالم مانند انباری است و این عالم مانند پیمانهای است که از آن مایه میگیریم.
هوش مصنوعی: وقتی پیمانه خالی میشود، باید به دنبال منبعی جدید بگردی. در جایی که هنوز دانهای خراب نشده است، میتوان امید به پیدا کردن خوراک تازه داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من بیخود و تو بیخود ما را که بَرد خانه؟
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذّتِ جان بینی
[...]
ای جان، چو سخن گویم مستانه و رندانه
سرمستم و لایعقل زان نرگس مستانه
پرسد ز سرشک خون جانم ز غمت، آری
پر گشته مرا آخر در عشق تو پیمانه
ای دوست، سر زلفت در سینه من بگشا
[...]
صوفی ز سر توبه شد با سر پیمانه
رخت و بنه از مسجد آورد به میخانه
هر صورت آبادان کز باده شود ویران
معموره معنی دان یعنی چه که ویرانه
سودی ندهد تو به زان می که بود ساقی
[...]
از مسجد و می خانه وز کعبه و بت خانه
مقصود خدا عشقست، باقی همه افسانه
بنما رخ زیبا را، تا فاش بگویم من :
«قد اشرف الدنیا من نور حمیانه »
هرکس صفتی دارد، با خود ز ازل آرد
[...]
پیمانه می جویان رفتم سوی میخانه
بیرون نروم زانجا پر ناشده پیمانه
شیخان مناجاتی رندان خراباتی
جویند ترا جانا در کعبه و بتخانه
در میکده سر مستم از ننگ خودی رستم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.