زان دهان حرفی فکندی در میان
زان میان خلقی فکندی در گمان
زان دهان در میان جز حرف نیست
زان میان هم نیست چیزی در میان
آن میان رمزیست باریک و دقیق
وان دهان سریست مخفی و نهان
در دهان خود غیر حرفی نیست زین
در میان هم غیر موئی نیست زان
زان دهان هرگز کسی آگه نشد
جز مگر حرفی که آید زان دهان
زان میان هرگز کسی واقف نگشت
جز کمر گاهی که بندی در میان
عالمی پر شکر و پر قند شد
بس که شیرینست حرف آن دهان
کرد اذهان خلایق را لطیف
فکر لطف آن میان اندر جهان
شور کردی فیض و مو بشکافتی
در حدیث آن دهان و آن میان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یخچه میبارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان
چون بگردد پای او از پای دار
آشکوخیده بماند همچنان
عید فرخ باد بر شاه جهان
جاودانه شادمان و کامران
نعمتش پیوسته و عمرش دراز
دولتش پاینده و بختش جوان
سال و مه لشکرکش و لشکر شکن
[...]
ای مرا دیدار تو جان و جهان
بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان
ای جهان جان چه شادی باشدم
چون نباشی با من ای جان جهان
ای بسان حور و آئین پری
[...]
ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
چو آفتاب خردی در چشم خلق
[...]
روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان
بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان
باد حاجت خرمی را با دلش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.