بر دل تنگ ما فضای جهان
تیره شد از کشاکش تن و جان
تن خراست و علف همیخواهد
جان چو عیسی خدایرا جویان
دل ما صورتان بی معنی
در میان دو ضد شده حیران
کار هر روز ما نیاید راست
یا غم جان خوریم یا غم نان
گر بجان میرویم کو پر و بال
ور بتن می تنیم حیف از جان
بخیه بر آن زنیم این بدرد
ور بدوزیم این بدرد آن
گر کم این نهیم کو آن صبر
ور کم آن نهیم وای بر آن
زینغم جانگداز در رنجیم
در بلا ماندهایم سر گردان
تا بکی سر نهیم بر زانو
چند پیچیم پای در دامان
چون زید کس بزخم بی مرهم
چون کند کس بدرد بی درمان
مرگ کو تا که وارهیم ز تن
عشق کوتا که بگذریم ز جان
یا مماتی که نیست گردد این
یا حیاتی که جمله گردد آن
ساقیا ساقیا بده قدحی
تا بیابیم زین کشاکش امان
بگذریم از سر مکان و مکین
در نوردیم این زمین و زمان
تا به بینیم عالمی یکدست
جان شده تن در آن و تن هم جان
هر دو با هم یکی شده آنجا
آن بود این و این بود هم آن
عالمی بی تزاحم اضداد
خوش بجنبیم اندر امن و امان
سخنت چون بمأمن انجامید
بس کن ای فیض گفتگو و بمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو ز دوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من زهر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی وبخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدوفروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخنگوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.